۱۳۸۸/۵/۸

اطلاعیه جدید جنبش در مورد شایعه ترور رهبر جنبش


به نام خدابدینوسیله جنبش مقاومت جندالله خبر منتشر شده در روزنامه های پاکستان مبنی بر ترور رهبر جنبش امیر عبدالمالک بلوچ و هشت تن از همرزمانش با سم را تکذیب نموده و انتشار این گونه اخبار را جزئی از سیاستهای منافقانه و شیطانی رژیم ولایت فقیه می داند.جنبش اعلام می دارد که رهبر جنبش زنده و سلامت هستند ودر عافیت کامل همراه با همرزمان دلاور در کوههای بلوچستان می باشند و دشمن را توان نزدیکی به پایگاه رهبر جنبش نیست و رژیم به علت شکستهای مکرر در توطئه های شیطانی می خواهد بدین طریق پرده بر رسوائیهای وزارت اطلاعات بگذارد.وزارت اطلاعات خود را بیچاره می بیند و تمامی افرادی را که پول داده بود تا برای ترور فرماندهان و رهبر جنبش برنامه ریزی نمایند تسلیم جنبش شدند و حتی پولهای وزارت اطلاعات را به جنبش اهدا کردند تا جائیکه سران وزارت اطلاعات و سپاه در جلسه ای با فرماندهان محلی بسیج و سرداران این موضوع را مطرح نموده و شکوه کردند و از آنان تقاضای کمک کردند.از سوئی جنبش توانسته به درون وزارت اطلاعات نفوذ کرده و از اطلاعات مهم و برنامه های مختلف وزارت اطلاعات آگاه شود و وزارت اطلاعات از قدرت شاخه اطلاعاتی جنبش به وحشت افتاده است و چندین بار در این جنگ اطلاعاتی شکست فاحش خورده است و اطلاعات مهمش بدست مبارزان افتاده اند که الان با منتشر کردن چنین اخبار احمقانه ای قصد دارد شکست مفتضحانه اش را مخفی نماید و ابراز قدرت نماید.از سوئی رژیم با استخدام برخی خبرنگاران مزدور در پاکستان و ارائه پروژه به آنان به دروغ پراکنی علیه جنبش پرداخته است ،چند روز پیش یک خبرنگار از این دست با واشنگتون تایمز گفتگو کرده و به دروغپراکنی پرداخته بود و تمامی اتهامات رژیم ولایت فقیه علیه جنبش را به صورتی دیگر واز طرف خود بیان کرده بود تا مخاطبان غربی را متقاعد به نظریات خود نماید و در حقیقت رژیم ولایت فقیه این افراد را استخدام کرده است و با پرداخت پول از آنان خواسته علیه جنبش مقاومت جندالله به تبلیغ بپردازند.خبر ترور رهبر جنبش با سم هم از این دسته اخبار است و از سوی همین خبرنگاران مزدور رژیم ولایت فقیه پخش شده است که بدین طریق مردم بلوچ در پاکستان که از جنایات رژیم ایران خشمگین شده اند و با مبارزان احساس همدردی می کنند را مایوس نمایند اما این دروغهای پست نمی تواند تاثیری بر مردم بگذارد و مردم به حقیقت چنین دروغهائی آگاه هستند و بهتر است اطلاعاتی های نادان به روشهای دیگری برای پوشیدن شکستشان متوسل شوند چون به اندازه ای در این مورد دروغ گفته اند که دیگر هیچ کس باور نمی کند و تبدیل به چوپان دروغگو شده اند.
جنبش مقاومت مردمی (جندالله)

۱۳۸۸/۵/۱

پاسبان های دوران شاه را هم در یک جلسه ای جمع می کردند و از آنها درباره شورش مردم سئوال میکردند، قطعا چند نفرشان از فرمانده جلسه می پرسیدند: قربان! درد این مردم چیست که هرچه سرکوبشان می کنیم، بازهم شورش می کنند؟ اما درجلسه فرماندهان انتظامی که ادعای برآمده از انقلاب 57 را دارند، تا این حد نیز احساس مسئولیت و بینش اجتماعی وجود نداشت. گوئی عده ای از اوباش میدان تره بار تهران به رهبری طیب و رمضان یخی جمع شده اند تا درباره سرکیسه کردن روستائیان و درآوردن محصولات از چنگشان صحبت کنند! فاجعه نیست؟در دو هفته اخیر، یک فایل صوتی از جلسه فرماندهان انتظامی سراسر کشور روی شبکه اینترنت قرار گرفته است و از همان ابتدا، بارها آن را برای پیک نت فرستاده و خواستار انتشار آن شده اند. این جلسه، که یکبار خلاصه شده و یکباره کامل آن روی شبکه اینترنت است، پس از حمله به خوابگاه دانشجوئی دانشگاه تهران در 18 تیر 1378، تحصن اعتراضی در دانشگاه تهران که از 19 تیر آغاز شد و خروج اشتباه آمیز دانشجویان از دانشگاه و افتادن به دام طرح امنیتی شورش خیابانی و سرکوب خونین آن تشکیل شده است. از 19 تیرماه تا 23 تیرماه که تحصن در دانشگاه تهران برپا بود و بتدریج اعلام همبستگی ها نسبت به آن درحال گسترش، سازمان امنیت موازی که محسنی اژه ای، پورمحمدی و حجازی (وزیر اطلاعات کنونی، وزیر کشور مستعفی احمدی نژاد و رئیس سازمان بازرسی کل در حال حاضر و منشی مخصوص رهبر) پایه گذار آن بودند توطئه کشیدن دانشجویان به خیابان را در دستور کار قرار دادند. روح الله حسینیان که اکنون نماینده مجلس است و از چهره های سرشناس قتل های زنجیره ایست، بعدا در یک مصاحبه مشروح پیرامون این طرح، بعنوان یک موفقیت بزرگ توضیحاتی داد. هسته مرکزی این طرح آن بود که تا قبل از تبدیل دانشگاه تهران به یک کانون تحصن اعتراضی گسترده و پیوستن نمایندگان روحانیون، معلمین، دانشگاهیان و دیگر اقشار و طبقات اجتماعی از سراسر ایران به آن، باید تحصن مسالمت آمیز را به هر شکل و بهانه ای به تظاهرات خیابانی کشاند و سپس به بهانه این تظاهرات به آن یورش آورد. برای این هدف حتی برخی زندانیان طرفداران تظاهرات خیابانی را، نظیر مرحوم منوچهر محمدی و طبرزدی را آزاد کردند تا داخل تحصن شده و مشوق تظاهرات خیابانی شوند. شب 23 تیر، سرانجام و پس از همه هشدارها، تحصن کنندگان به چند گروه تقسیم شدند و یک گروه از آنها از دانشگاه بیرون آمده و در مقابل دانشگاه تهران دست به تظاهرات زد.این تظاهرات، بصورت آگاهانه توسط نیروی انتظامی تحمل شد تا برای روز بعد تشویق شده و بیشتر بیرون بیآیند و چنین نیز شد. روز 23 شمار بیشتری از دانشجویان بیرون آمدند و همزمان با تظاهرات خیابانی آنها، لباس شخصی ها و بسیجی هائی که اکنون در سراسر ایران شناخته شده اند، در گروه های چند ده نفره وارد خیابان ها شدند. مرکز فرماندهی آنها در مسجد لولاگر قرار داشت که این مسجد نیز اکنون و درجریان تقابل با معترضان به انتخابات 22 خرداد کاملا شناخته شده است. در این مسجد چماق های مخصوص و یکدست که اتفاقا رنگ سبز به آنها زده شده بود بین بسیجی ها و لباس شخصی های سازمان یافته تقسیم شد. آنها بنام دانشجویان دست به تخریب و آتش سوزی زدند. به باجه های تلفن حمله کردند، به سینماها، مغازه ها و ساختمان های دولتی حمله کردند و حتی برای ترساندن بازاری ها، در بازار تهران نیز دست به تخریب و آتش سوزی زدند. دانشجویان در مقابل دانشگاه تهران و خیابان های اطراف آن سرگرم تظاهرات بودند و لباس شخصی ها بنام آنها در سطح شهر سرگرم تخریب و حریق. بدنبال این تخریب ها و حریق ها، یورش نیروهای انتظامی به تظاهرات با شدت تمام آغاز شد و لباس شخصی ها که در واقع اعضای ثابت بسیج وابسته به سپاه پاسداران هستند به کمک نیروهای انتظامی آمدند. طبیعی است که دانشجویان نیز در خیابان های اطراف دانشگاه برای خنثی سازی گاز اشک آور سطل زباله و یا لاستیک آتش زدند، اما این اعمال کوچکترین ارتباطی با تخریب و حریق سازمان یافته توسط مرکز توطئه حکومتی نداشت. ادامه سرکوب تظاهرات فورا به یورش به تحصن داخل دانشگاه کشید و دانشجویانی که با تظاهرات خیابانی مخالف بودند نیز سرکوب شدند و دانشگاه از تحصن پاک شد. آن هم درست در روزی که گروهی از روحانیون قم اعلام کرده بودند برای اعتراض به شبیخون به خوابگاه دانشجویان قصد دارند به تهران آمده و به تحصن دانشگاه بپیوندند.روز 24 تیر، شورای تبلیغات اسلامی که زیر نظارت احمد جنتی دبیرشورای نگهبان است یک تظاهرات حکومتی را توانست با بسیج 200 تا 300 نفر در تهران سازمان بدهد که روح الله حسینیان خود را مبتکر و سازمانده این تظاهرات می داند و در مصاحبه ای که به آن اشاره کردیم می گوید که خدمت رهبر رسیده و ضمن اعلام سازماندهی تظاهرات 24 تیر موافقت او را برای تمام کردن کار خاتمی در همان روز طلب می کند. رهبر دو پهلو جواب میدهد. یعنی با تظاهرات موافقت می کند و درباره برکناری کودتائی خاتمی می گوید که نمی تواند درباره دولتی که خود آن را تائید کرده وارد عمل شود، بنابراین شما هر طور که خود صلاح میدانید عمل کنید!تظاهرات 24 تیر برپا شد و اگر به تصاویر آن تظاهرات نگاه کنید و یا به آرشیو ذهن خویش نیز مراجعه کنید به یاد می آورید که در آن تظاهرات حمل عکس خاتمی ممنوع شده و چند نفری که این عکس را در طول راهپیمائی به طرف میدان آزادی در اختیار داشتند بشدت مضروب شدند. این تظاهرات صرفا تائید رهبر بود! کاری که باحتمال بسیار زیاد قصد داشتند بعد از نماز جمعه پس از انتخابات رهبر نیز سازمان بدهند ولی از وحشت تبدیل شدن آن به عکس خود توسط مردم منصرف شدند. این انصراف موقتی است و آنها اگر موفق به سرکوب قطعی مقاومت در برابر جنبش ضد کودتای 22 خرداد بشوند، این تظاهرات را با هر ترفندی و با آوردن نیرو از سراسر کشور برگزار خواهند کرد. درحال حاضر بیم دارند چنین تظاهراتی با یورش مردم برای پیوستن به آن و تبدیل آن به تظاهرات علیه کودتا و شخص رهبر، نتیجه معکوس شود!بدین ترتیب یکی از بهترین فرصت ها برای گسترش اعتراض های مدنی مردم در دوره اول ریاست جمهوری خاتمی، با توطئه دولت و سازمان امنیت سایه از کف رفت و در این ارتباط بخشی از رهبری و بدنه دفتر تحکیم وحدت نیز سهم داشت و این درحالی بود که اکثریت رهبری و بدنه تحکیم وحدت از ادامه تحصن در داخل دانشگاه و نرفتن به خیابان ها برای تظاهرات حمایت می کرد.جلسه ای که بحث بر سر نوار صوتی آنست، مربوط به جلسه ایست که فرماندهان انتظامی سراسر ایران پس از این سرکوب خونین و دستگیری گسترده دانشجویان که احمدباطبی به سمبل آن تبدیل شد تشکیل شده است. آنها دور هم جمع شده اند تا درس های سرکوب 23 تیر را بررسی کنند و از آن برای سرکوب های بعدی بیآموزند!در یکی از فایل های صوتی این جلسه، گرداننده همایش، یعنی همان سرداری که به جا و بی جا وسط حرف دیگر فرماندهان می پرد و خوش نمکی توام با تحکم می کند، می گوید فیلمی را در اینجا پخش می کند که اگر به خارج از این جلسه راه پیدا کند، عامل آن، حتی اگر نورچشمی باشد بشدت تنبیه خواهد شد.ما نمی دانیم آن فیلم هم تاکنون روی شبکه یوتوب قرار گرفته یا نه، اما از مذاکرات یک فایل در این روزها همه جا در اختیار است و این همان فایلی است که از ما نیز بارها خواسته شده آن را منعکس کنیم.این انتشار و یا انعکاس، بدون این مقدمه و پی مقدمه ای که در زیر می خوانید، از نظر ما تکرار آن کاری بود که سایت های دیگر کرده اند، و در این روزهای پرحادثه فرصت این کار نبود.بسیاری از سایت ها، این جلسه را بعنوان افشای شیوه های سرکوب مردم منتشرکرده اند و حتی به نوعی آن را به حوادث اخیر نیز وصل کرده و ننوشته اند که این جلسه مربوط به چه زمانی است. این شیوه عمل، اجازه نمی دهد تا نکات زیر که از نظر ما مهمترین نکات آن جلسه است در برابر مردم قرار گیرد:1- علیرغم همه تهدید های امنیتی فرماندهان حاضر در این جلسه، می بینیم که سرانجام نوار ضبط شده چنین جلسه ای به خارج راه می یابد. بنابراین بسیار طبیعی است که درباره جلسات مربوط به وقایع این روزها و حتی جزئیات جلسات کوتای 22 خرداد نیز ما در آینده به اطلاعاتی چنین مستند دست پیدا کنیم. اقتدار امنیتی نیز تابع شرایط و زمان است، بویژه که در درون دستگاه انتظامی و امنیتی جمهوری اسلامی هرگز یکپارچگی وجود نداشته و نخواهد داشت.2- دراین نوار شما با نکته بسیار مهم دیگری روبرو می شوید. این که سطح دانش و بینش اجتماعی این فرماندهان بشدت نازل است و گاه انسان تصور می کند گزارش جلسه میدان تره بار تهران به رهبری طیب رمضان یخی را می شنود. در واقع اوباشی اند با درجات انتظامی سرداری و سرهنگی!3- شما حتی یکبار برای نمونه، در جلسه اشاره ای نمی شنوید که آن همه سردار و فرمانده که آن همه درباره شیوه های فریب مردم، جنگ روانی با مردم، دروغ گوئی به مردم، به خیابان های فرعی کشاندن مردم و سرکوب آنها و انواع دیگر خدعه هائی که طرح می کنند، اشاره ای هم بکنند به این که بالاخره این مردمی که شما برای سرکوب آنها این همه نقشه می‌کشید و خودتان می گوئید که از اقشار و طبقاتی مختلف اجتماعی هستند دردشان چیست که به خیابان می آیند و شورش می کنند. به این ترتیب اصل مسئله، یعنی انگیزه شورش غایب است. بقول مولوی، وصف شیر را می کنند بی آنکه جرات کنند دستی به شیر بکشند. حتی پاسبان های پست زمان شاه را هم اگر در یک جلسه ای جمع می کردند احتمالا اشاره به این مسئله می کردند که اینها نکردند. و تازه اینها مدعی نیروی انتظامی برآمده از انقلاب اند!4- در همین فایل شما از قول یک فرمانده انتظامی می شنوید که او معتقد است نباید فیلم های زمان انقلاب را از تلویزیون پخش کنند زیرا بد آموزی می شود! فاجعه بار نیست؟حالا با این دو مقدمه حوصله کرده و نوار جلسه فرماندهان را بشنوید!
پیک نت

فردا شب رهبر جنبش مقاومت جندالله در پرشین رادیو گفتگو خواهند کرد


فردا شب ساعت 9 رهبر جنبش مقاومت امیر عبدالمالک بلوچ در پرشین رادیو در مورد رخدادهای اخیر گفتگو خواهند کرد:
مردم عزیز در آمریکای شمالی (ایالات متحده و کانادا) این رادیو را می توانند از طریق ماهواره telestar 5 با مشخصات زیر بشنوند:Frequency 11966 HorizontalSymbol Rate 22000FEC automaticهموطنان در سراسر اروپا، آسیا (خاورمیانه) و در ایران این رادیو را از طریق ماهواره hotbird با مشخصات زیر خواهید شنید:Frequency 11013 HorizontalSymbol Rate 27500FEC automatic
هم میهنان همچنین در سراسر جهان می توانند به این رادیو در شبکه اینترنت با آدرس:
http://www.epersianradio.com

لشکر استشهادیون در راه است،زابلیهای بی شرف بلوچستان را رها کنید

شهید عبدالخالق ملازهی دومین استشهادی بلوچستان است اما آخرین نیست و جوانان استشهادی در نوبت اند و ملتمسانه از امیر عبدالمالک بلوچ می خواهند آنان را برای هلاکت زابلیها اعزام نماید.
زابلیهای بی شرف بلوچستان را رها کنید زیرا راهی جز کشته شدن در پیش ندارید و هلاکت شماها در عملیاتهای آتی قطعی است.
احمد استشهادی از زاهدان

اطلاعیه حزب الفرقان در مورد اعدام 13 جوان


ولاتقولوا لمن يقتل في سبيل الله اموات بل احياء ولكن لاتشعرون) و به كساني كه در راه خدا كشته مي شوند مرده مگوييد بلكه آنان زنده اند وليكن شما نمي فهميد. بقره:154بدخواهان ملت و تحجرگرايان بي باور و ولايتي هاي خيانت پيشه ي جنايتگر بامداد روز سه شنبه 23/4/1388 سيزده تن از جوانان بي گناه و بي دفاع اهل سنت ايران را در محوطه زندان زاهدان اعدام كردند، اين اعدام ها كه نشأت گرفته از روحيه ي بيمار و نيات پليد سردمداران رژيم رافضي سني ستيز ولايت فقيه است و در واكنش به جريانات پس از انتخابات 22خرداد صورت گرفته و مي گيرد به طور حتم ماهيتي سياسي و امنيتي و عقيدتي داشته و دارد و هيچ تناسبي با جرم بافته شده به اعدام شدگان نداشته و ندارد.حكومتگران دغل پيشه ي رژيم جور و فساد ولايت فقيه كه در حقيقت از فرياد حق خواهي و حق طلبانه اهل سنت به وحشت افتاده اند و در حال حاضر به خاطر خيانت و تقلب آشكار در آراي مردم ( در انتخابات رياست جمهوري 22خرداد) خودشان را در سراشيبي سقوط مي بينند، جوانان غيور اهل سنت را هدف قرار داده و آنان را فوج در فوج و بدون محاكمه ي علني و با تهمت بافي ها و افتراها و پرونده سازيها، به اعدام محكوم مي كنند و حكم جائرانه و ظالمانه ي خويش را بلافاصله به اجرا مي گزارند تا از اين طريق ملت به پا خاسته به خصوص اهل سنت را مرعوب سازند و اراده و روحيه ي حق طلبان را تضعيف نمايند و با وحشت و دهشت بر سرنوشت مردم به ويژه اهل سنت به طور مطلق حاكم شوند.گرگ هايي كه تاكنون دم از وحدت و ملت مي زدند هم اكنون درنده تر از قبل به جان همين ملت بي گناه افتاده اند و با نهايت قساوت و بي ديانتي مردم را به گلوله مي بندند و راه نجات خودشان را در اعدام و قتل و كشت و كشتار و ضرب و شتم و بازداشت حق خواهان جستجو مي كنند، اما كور خوانده اند و اين آرزو را كه ملت به پاخاسته ي ما را با اين اعدام ها مرعوب سازند، به گور خواهند برد و خشم برآمده از خون شهدا طومار زندگي سراپا ننگين فرعون زمان خامنه اي و رژيم سراپا منفور او را بر باد فنا خواهد داد و همه ي ددصفتان صفوي منش را به خاك مذلت خواهد افكند ( وسيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون).حزب الفرقان اهل سنت ايران: اعدام ناجوان مردانه اين عزيزان را به عموم مسلمانان جهان به خصوص اهل سنت ستمديده ي ايران و خانواده هاي داغدار آنان تسليت عرض نموده و در غم و رنج ايشان خود را شريك و سهيم مي داند، ما رزمندگان جان بركف حزب الفرقان باصراحت اعلام مي داريم كه به ياري خداوند قهار انتقام خون اين شهيدان و ساير شهيدان راه آزادي را از جلادان خون آشام رژيم جور و فساد ولايت فقيه خواهيم گرفت و راه شهدا را ادامه خواهيم داد و يقين داريم كه هر چند با اين اعدام ها عزيزاني را از دست مي دهيم اما از بركت خون اين شهيدان – علي رغم خواست دشمنان اهل سنت و به كوري چشم ايشان - همچنان ايستاده و پا برجا مانده و مي مانيم و هويت و اعتماد به نفس خودمان را بدست مي آوريم و متحد و يكپارچه مي شويم و تمام اهل سنت به مرحله ي نفي سلطه ي رافضي هاي كينه توز بي باور خواهند رسيد و روحيه ي شهادت طلبي در راه عقيده و دين در آنان زنده خواهد شد و همچون گذشته آن راحفظ خواهند كرد و دمار از روزگار سبايي مسلكان رافضي برخواهند آورد، ما باور كامل داريم كه جوانان غيور و به پاخاسته ي ما هرگز تن به ذلت و سازش با مستبدان صفوي گرا نخواهند داد و با استعانت ازخداوند همچنان بلكه مصمم تر از قبل به مقاومت خود عليه استبداد ولايت فقيه ادامه خواهند داد.

۱۳۸۸/۴/۲۶

اعتراضات گسترده در نقاط مختلف تهران ادامه دارد


بنابه گزارشات رسیده از تهران از صبح امروز تعداد زیادی از مردم تهران و شهرستانهای اطراف به سوی دانشگاه تهران حرکت کردند و علیه استبداد حاکم اعتراض کردند.
از صبح امروز تعداد زادی از مردم که تخمین زده می شود به چند صد هزار نفر می رسند در دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف آن تجمع کردند. مردم معترض در دادنشگاه تهران و اطراف آن از ابتدا شروع به سر دادن بانگ الله اکبر و شعار مرگ بر دیکتاتور و زندانی سیاسی آزاد باید گرددرا دادند.
بعد از نماز جمعه مردم از آنجا خارج شدند و در خیابانها شروع به راهپیمائی نمودند .خیابانها از مردم موج می زد . و مردم شعارهای مختلفی سر می دادند. مرگ بر دیکتاتور، شعارهایی مانند ایرانی می میرد ذلت نمی پذیرد ،مرگ بر روسیه،زندانی سیاسی آزاد باید گردد.
مردم در نقاط مختلف به اعتراضات خود ادامه میدهندو اعتراضات به نقاط دیگر تهران گسترش یافته است.
از طرفی دیگر نیروهای سرکوبگر گارد ویژه،سپاه پاسداران ،بسیج و لباس شخصیها به سمت مردم یورش می برند و آنها را آماج باتومهای خود قرار می دهند و بصورت زیادی اقدام به شلیگ گاز اشک آور می کنند.
در اثر این یورشها تعداد زخمی شدند و همچنین تعداد زیادی در نقاط مختلف دستگیر و به نقاط نامعلومی منتقل شدند. دستگیریها از صبح امروز آغاز شد و مامورین وزارت اطلاعات اغلب، افراد از پیش تعیین شده را دستگیر می کنند.
26 تیر 1388 برابر با 17 ژولای 2009

جسد سوخته‌ی دختر جوان پيدا شد: او قربانی تجاوز ماموران امنیتی شد

جسد سوخته‌ی دختر جوان پيدا شد: جنایت هولناک دیگری از جمهوری اسلامی دوست ترانه: او قربانی تجاوز ماموران امنیتی شددوستان ترانه موسوي، از بازداشت‌شدگان هفتم تير در درگيري‌هاي مسجد قبا، گفته اند كه خانواده‌ي وي از يافتن جنازه‌ي سوخته‌ي ترانه در حومه‌ي قزوين خبرداده‌اند.يكي از دوستان ترانه موسوي ديروز براي پيگيري وضع ترانه با منزل پدري او تماس گرفت و با خبر مرگ ترانه و يافتن جنازه سوخته‌اش ـ بين كرج و قزوين ـ مواجه شد. خانواده ترانه از بازگويي مكان و زمان تشييع جنازه وي خودداري كردند و گفتند نمي توانند توضيحات بيشتري دهند.
پس از پيگيري ها و تماس هاي مكرر دوستان ترانه با منزل وي، خانواده موسوي از آنان خواستند كه ديگر تماس نگيرند و در برابر سخن يكي از دوستان ترانه كه گفته بود خانواده او بايد نوع مرگش را به جامعه اطلاع دهند و به رسانه ها بگويند كه ترانه دستگير شده و پس از دستگيري به اين سرنوشت دچار شده است شنيده بودند كه ما صلاح كار خود را بهتر از شما مي دانيم و نمي خواهيم در تشييع جنازه اش كسي حضور داشته باشد.

۱۳۸۸/۴/۲۵

بیش از ۱۷۷ مورد اعدام در ایران از آغاز سال جاری


شهرزادنیوز: با اعدام سیزده نفری که روز سه‌شنبه ۲۳ تیر ۸۸ در زاهدان اعدام شدند، شمار اعدامی‌ها در ایران از آغاز سال جاری از مرز ۱۷۷ نفر گذشت. مقامات قضایی ایران این افراد را “تروریست” خوانده و آنان را مرتبط با بمب‌گذاری در مسجد شیعه ها در زاهدان اعلام کرده اند.
خبرگزاری فرانسه به نقل از مقامات ایرانی نوشته است: یک نفر دیگر که احتمالا برادر رهبر گروه “جندالله” است، در روزهای آتی اعدام خواهد شد.به گزارش ایسنا، محل اعدام ۱۳ نفر دیگر که قرار بود در یکی از میادین اصلی شهر زاهدان انجام شود، به زندان این شهر منتقل شد.
در ایران در سال ۲۰۰۸، ۳۴۶ نفر، در سال ۲۰۰۷، ۳۱۷ نفر و در سال ۲۰۰۶، ۱۷۷ اعدام شدند.

مسجد علی بن ابیطالب یا بتکده ضرار و قرارگاه بسیج


شبکه هامون که متعلق به آپارتاید و نژاد پرستهای زابلی می باشد در برنامه های خود به بحث در مورد بتکده ضرار که نام علی بن ابیطالب بر آن نهاده شده است پرداخت و با به تصویر کشیدن این قرارگاه نظامی که طبق گزارش فارس محل اعزام نیروهای نظامی به جنگ بوده است و معلوم است که نیروهای نظامی از قرارگاه به جنگ اعزام می شوند و نه از مسجد و همچنین تمامی طرحها و توطئه ها علیه اهلسنت و مردم بلوچستان در این بتکده طراحی شده است و ثابت می کند که این یک مسجد نبوده است بلکه یک قرارگاه نظامی بوده است که جهت اهداف سیاسی استفاده می شده است.
و گزارشهای مستند حکایت دارد که طرح شهادت علمای اهلسنت در این حسینیه به تصویر آپارتاید زابلی رسید و همچنین تمامی مراسم ضد سنی در این حسینیه یا همان بتکده انجام می گرفته است.جای تعجب است که چگونه کسانی که چند ماه پیش یک مدرسه دینی را با خاک یکسان کردند و مصاحف قرانی را در چاههای فاضلاب دفن کردند امروز برای یک قرار گاه نظامی اشک می ریزند.
کسانی که یک شبه مسجد شیخ فیض ر ا با خاک یکسان نموده و کتابها و قرانها را در طبقه زیرین که دستشوئی بود دفن کردند امروز بی شرمانه صدا وامسجداه سر می دهند.
جنایتکارانی که حرمت مسجد مکی شکستند و و با پوتینهای نجس وپلید وارد مسجد شده و در ودیوار مسجد را به گلوله بستند که هنوز مناره های مسجد مکی گواه هستند امروز با بی شرمی بخ خاطر انفجار در یک قرارگاه که مسجد علی بن ابیطالب نام داشت سر وصدا براه انداخته اند و می خواهند مردم را بفریبند.
چه بی شرم هستند جنایتکاران بیت خامنه ای که در حالی که دستشان به خون هزاران جوان بلوچ آلوده است از هلاکت مزدوران بسیجی و سپاهی خود در بتکده شان نالان هستند.
آیا جائی که به اصحاب پیامبر دشنام داده می شد را می توان مسجد نامید؟
آیا محلی که علی و فرزندانش را شریک خدا صدا می کردند را می توان مسجد نامید/
آیا مکانی را که به بهترین یاران پیامبر دشنام می دادند را می توان مسجد نامید؟
آیا محلی را که ابوبکر صدیق رض را در آن کافر و ملعون می خواندند را می توان مسجد گفت و ساکنانش را مسلمان نامید؟
آیا جائی را که عمر فاروق رض در آن بت بزرگ خوانده می شد و قاتل فاطمه معرفی می شد را می توان مسجد نامید؟
و آیا می دانید لحظه ای که شهید عبدالخالق ملازهی بمب را منفجر کرد بسیجیان و سپاهیان در حال دشنام دادن به حضرت عمر فاروق رضی الله عنه بودند؟
و با صدای بلند فریاد می زدند لعن الله قاتلیک یا فاطمه ،یعنی لعنت خدا بر دو قاتل تو باد و مراد از قاتل حضرت ابوبکر و حضرت عمر رض هستند؟
و آیا اصلا می دانید که این شب را بسیجیان مراسم دشنام دهی و لعن کردن بر حضرت عمر رض نامیده بودند و مشغول لعن بودند که در انفجار سوختند ؟
چنین محلی به اعتقاد مسلمانان مسجد نام ندارد و بهتر است بتکده نامیده شود و از بین برده شود.
و کسانی که به مقدسات اهلسنت رحم نکردند و در شهر اهلسنت و در مرکز اهلسنت به اهلسنت و مقدسات اهانت کردند در بلوچستان زنده نخواهند ماند و بهتر است بروند به همان قم خود و هر چه دلشان می خواهد بکنند اما در بلوچستان اجازه اهانت به عقیده مردمان این سرزمین را ندارند.
و عاقلانه تر از آنها سوال می کنیم که اگر کسی در قم به امام زمان فحش دهد و لعن کند با وی چه می کنند بنابر این هرچه برای خود می پسندند برای دیگران بپسندند.
آژانس خبری تفتان

۱۳۸۸/۴/۲۴

اعدام 13 جوان مظلوم بلوچ و تعویق اعدام عبدالحمید ریگی

به گزارش آژانس خبری تفتان بامداد روز سه‌شنبه ۱۳ جوان مظلوم و ستمدیده بلوچ در محوطه زندان مرکزی زاهدان به دار آويخته شدند و اعدام عبدالحمید ریگی به تعویق افتاد.
رژیم فاشیست ولایت فقیه جوانان بیگناه و مظلوم بلوچ را که تعدادی از آنان تبعه پاکستان بودند و از بلوچهای پاکستان بودند را بدون برخورداری از وکیل و دیگر مزایای یک زندانی به دار زد و وحشی گری و جنایت پیشگی خود را اثبات نمود.
رژیم ولایت فقیه اتهام این جوانان را شرکت در عملیات تاسوکی و دارزین و ..اعلام کرده است در حالی که این افراد هیچ ارتباطی با این عملیاتها نداشته اند و جالب است که رژیم هر فردی را که دستگیر کرده و اعدام کرده است را شریک در عملیات تاسوکی نامیده است و مشخص نیست چند افراد در این عملیات شرکت داشته اند.
اسامی اعدام شدگان عبارتند از:
1 - منوچهر شه‌بخش فرزند اکبر از زاهدان
2- محمدحسن شاهوزهی فرزند شی محمد از بلوچستان پاکستان
3- عبدالرزاق رشیدی فرزند حسن از ماشکیل پاکستان
4- یعقوب گمشادزهی فرزند الک از خاش
5- عبدالواسط شیهکی فرزند قائم
6- ادریس نوتی زهی فرزند ابراهیم از ماشکیل پاکستان
7- عبدالقیاس دیدن نارویی فرزند جمعه‌خان
8- عبدالصبور رخشانی فرزند عبدالغفور
9- اسدالله وفایی فرزند جان محمد از سرباز بلوچستان
10- عبدالخالق میربلوچ‌زهی فرزند هیبت
11- طارق آبادیان فرزند دادمحمد از سرباز بلوچستان
12- یحیی ریگی فرزند عبدالواحد از زاهدان
13- خلیل احمد ریگی خالص فرزند عبداللطیف از زاهدان

اعدام چهارده شهروند بلوچ را متوقف کنید

بنا به اعلام دادگستری استان سیستان و بلوچستان 14 متهم به فعالیتهای سیاسی یا امنیتی فردا راس ساعت 6 و 30 دقیقه صبح در ملاء عام در شهر زاهدان اعدام خواهند شد.فارغ از اینکه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران باور دارد اعدام موجب ایجاد ناهنجاری در جامعه می شود و نظم و نسق جامعه و حیات اجتماعی را دچار خلل کرده و خشونت را ترویج می‌کند.این مجموعه باور یافته است اعدام 14 بلوچ در سحرگاه فردا و در ملاءعام تنها واکنشی به رویدادهای اخیر این منطقه و نشات گرفته از فضای سیاسی و امنیتی این نقطه از کشور است بر این اساس احکام مذکور را نه احکامی حقوقی که سیاسی میخواند.اسامی این 14 زندانی به جز یک تن (عبدالحمید ریگی) مشخص نیست، زمان و محل های بازداشت آنان مشخص نیست، وکیل مدافع منتخبی در پرونده حضور نداشته است، حداقل یک زندانی احراز هویت شده این پرونده ماهها در سلول انفرادی نگهداری شده است. در زمان بازداشت این افراد منابع محلی از شکنجه و بدرفتاری با آنان اطلاع داده بودند. این افراد در دادگاهی غیر علنی محاکمه شده اند و مراحل مختلف پرونده منجمله تجدید نظر یا دیوان عالی روشن نیست چگونه طی شده است. در مجموع رویه محکوم شدن این افراد منطبق با قانون و معیارهای حقوقی پذیرفته شده ارزیابی نمی گردد.لازم به ذکر است مجموعه گزارشاتی دریافت نموده که حاکی از اعدام این افراد با لباس محلی بلوچی همچون سه اعدامی پیشین این شهر در ملاءعام است، مطمئناً این اقدام غیرقانونی علاوه بر مضرات نفسه اعدام باعث ایجاد تنفر قومی و ترویج خشونت در سطح منطقه می شود.از این رو مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران از مقامات قضایی کشور می خواهد ضمن حفظ احترام به حقوق اقلیتهای ملی با متوقف کردن اجرای احکام اعدام این شهروندان علاوه بر جلوگیری از افزایش نفرت و خشونت در این منطقه محروم کشور مقدمات برگزاری یک محاکمه عادلانه و علنی را بر پایه معاهدات و مقاوله نامه های جاری فراهم آورند.این مجموعه همچنین از سایر مدافعان حقوق بشر و نهادهای ذیربط خواستار واکنش مناسب نسبت به موضوع مورد اشاره و تلاش برای توقف احکام اعدام این شهروندان بلوچ دارد.مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران

جندالله به دولتمردان ایران هشدار داد

در پی انتشار اطلاعیه دادگستري کل سيستان و بلوچستان مبنی بر اعدام ۱۴ نفر از اعضای گروه چند الله در روز سه شنبه ۲۳تیر ۸۸ ساعاتی پیش این گروه بیانیه شدید الحنی صادر کرد که بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحيم
همانگونه كه پيشبيني مي شد و جنبش در اطلاعيه هاي قبلي متذكر شده بود رژيم ولايت فقيه با دادن وعده تخفيف مجازات و تهديد به اعدام نزديكان جوانان را مجبور به اعتراف ساختگي نمود تا به زعم باطل خويش زمينه اعدام جوانان را فراهم سازد و پس از اعتراف گيري مضحك كه همه مردم به مسخره بودن و ساختگي بودن آن يقين داشتند حكم اعدام ۱۲ تن از جوانان مظلوم توسط بيدادگاههاي رژيم صادر شد.
جنبش مقاومت جندالله اين حكم ظالمانه را به شدت محكوم نموده و به دولتمردان هشدار مي دهد كه كمي عاقلانه تر به اين موضوع بيانديشند و از گذشته درس بگيرند و بدانند اعدام و كشتار جوانان هرگز نمي تواند مانع مبارزه حق طلبانه شود و تاريخ چند ساله مبارزه و رفتار وحشيانه رژيم ثابت كرده است كه اعدام و كشتار نمي تواند جوانان بلوچستان را از مبارزه بازدارد بلكه اين اعدامها موجب رشد مبارزه و سبب پيوستن هزاران جوان ديگر به مقاومت مي شود.

۱۳۸۸/۴/۲۲

اطلاعيه جديد جنبش در مورد حكم اعدام 12 جوان مظلوم بلوچ


بسم الله الرحمن الرحيم
همانگونه كه پيشبيني مي شد و جنبش در اطلاعيه هاي قبلي متذكر شده بود رژيم ولايت فقيه با دادن وعده تخفيف مجازات و تهديد به اعدام نزديكان جوانان را مجبور به اعتراف ساختگي نمود تا به زعم باطل خويش زمينه اعدام جوانان را فراهم سازد و پس از اعتراف گيري مضحك كه همه مردم به مسخره بودن و ساختگي بودن آن يقين داشتند حكم اعدام 12 تن از جوانان مظلوم توسط بيدادگاههاي رژيم صادر شد.
جنبش مقاومت جندالله اين حكم ظالمانه را به شدت محكوم نموده و به دولتمردان هشدار مي دهد كه كمي عاقلانه تر به اين موضوع بيانديشند و از گذشته درس بگيرند و بدانند اعدام و كشتار جوانان هرگز نمي تواند مانع مبارزه حق طلبانه شود و تاريخ چند ساله مبارزه و رفتار وحشيانه رژيم ثابت كرده است كه اعدام و كشتار نمي تواند جوانان بلوچستان را از مبارزه بازدارد بلكه اين اعدامها موجب رشد مبارزه و سبب پيوستن هزاران جوان ديگر به مقاومت مي شود.اين جوانان جرمي جز دفاع از حق و قيام در برابر جور و ظلم و ستم نداشتند و بسياري از آنان در هيچ گونه عمليات نظامي شركت نداشتند و تنها جرمشان آگاهي دهي به مردم بوده است.
جنبش متذكر مي شود كه برخي از جواناني كه حكم اعدامشان صادر شده است قبلا محكوم به زندان شده بودند و امروز باري ديگر رژيم جنايتكار ولايت فقيه به خاطر راضي كردن يك اقليت وحشي در بلوچستان حكم اعدام آنان را صادر كرده است.
در ميان اين جوانان اسامي جواناني با نام اسد وفايي و امير وفايي و خليل ريگي و ايوب ريگي ديده مي شود كه قبلا محكوم به زندان شده بودند اما بيدادگاههاي ستمگر رژيم به خاطر خشنود كردن زابليهاي مزدور اين جوانان را از زندانها احضار كرده و حكم اعدام آنان را صادر كرده اند كه اين خود نشانگر بي عدالتي و ظلم و جنايتكار بودن رژيم مي باشد.
جنبش باري ديگر به رژيم متذكر مي شود كه از اعدام اين جوانان دست بردارد و بداند كه اعدام اين جوانان آتش جنگ را شعله ور تر خواهد كرد و انتقام اعدام اين جوانان گرفته خواهد همانگونه كه انتقام ديگران گرفته شد و عملياتهايي از نوع استشهادي در حسينيه به اجرا گذاشته خواهد شد و كافي است كه يك جوان بر خود بمب ببندد و خود را در ميان متجاوزان منفجر نمايد و با انفجار يك نفر صدها مزدور را به جهنم ابدي بفرستد.جنبش زابليهاي مزدور را مسول اين اعدامها مي داند و جوانان بلوچستان انتقام اين اعدام ها را از زابليهاي مزدور خواهند گرفت و زابليهاي مزدور بايد شهر هاي بلوچستان را ترك كنند در غير اين صورت با عملياتهاي استشهادي تكه پاره خواهند شد.
رژيم با اين حكم زمينه عملياتهاي استشهادي بيشتر را فراهم مي آورد و همچنين مسول كشته شدن متجاوزان و مزدوران و اشغالگران رژيمي مي باشد كه جوانان مظلوم را اعدام مي كند.
جنبش طي اين اطلاعيه از علماي كرام مي خواهد كه موضع گيري نمايند و انزجار و نفرت خود را از اين حكم وحشيانه توسط متجاوزان ابراز نمايند و فردا كه جوانان استشهادي متجاوزان و اشغالگران را هدف حمله قرار دادند لب به محكوميت نگشايند زيرا اين رژيم است كه زمينه عملياتها را فراهم مي آورد و جوانان فقط از خود دفاع مي كنند و دفاع حق مشروع هر موجودي مي باشد.
چه ظلمي از اين بزرگتر مي باشد كه حكم اعدام جوانان اين سرزمين توسط اشغالگران و متجاوزان صادر مي شود و ابراهيم حميدي چه كاره بلوچستان مي باشد و چه حقي دارد كه براي جوانان اين سرزمين حكم صادر نمايد؟
يك بيگانه چه حقي در بلوچستان دارد كه جوانان اين ديار را محكوم به اعدام نمايد و قاضي بلوچستان باشد در حالي كه نه دينش با دين مردمان اين سرزمين يكي است و نه زبان و فرهنگش و نه حقي در اين سرزمين دارد !
پس چگونه علماي كرام كه بايد امروز قاضي سرزمين خود مي بودند در برابر ظلم و ستم بيگانگان و متجاوزان سكوت مي كنند؟جنبش مقاومت از سازمانهاي بين المللي مي خواهد كه اگر خواهان توقف خشونت هستند در برابر اين حكم ظالمانه بايستند و از اين جوانان مظلوم دفاع نمايند در غير اين صورت دفاع مسلحانه با شدت ادامه خواهد يافت و هيچ سازماني را حق اعتراض بر آن نيست و نخواهد بود.
چگونه ما بايد نظاره گر اجراي حكم ظالمانه اعدام براي جوانان خود باشيم و سكوت كنيم ؟
همچنين جنبش از گروهها و سازمانهاي ايراني كه به خاطر جوانان در تهران گلو پاره كردند مي خواهد كه در برابر اين حكم ظالمانه سكوت پيشه نكنند و بدانند همانگونه كه رژيم در مورد جوانان تهران دروغ مي گويد در مورد جوانان بلوچستان هم دروغ مي گويد و بهتر است سازمانهاي سراسري از رفتار دوگانه اجتناب ورزند و زمنيه فاصله بيشتر بين مردم را فراهم نياورند و بدانند كه رفتار دوگانه آنان فاصله ها را بيشتر خواهد كرد و موجب مشكلات بزرگتري در آينده خواهد شد.
در آخر باري ديگر به رژيم هشدار مي دهيم كه دست از جنايت و اعدام بردارد در غير اين صورت منتظر پاسخ هاي سنگين و دندان شكن مبارزان بلوچستان باشد و رژيم بداند كه با تمام اعدامها و كشتار امروز جنبش تبديل به مقتدرترين سازمان نظامي و سياسي منطقه شده است و اين اعدام ها از اقتدار و محبوبيت جنبش نمي كاهد بلكه مانند گذشته بر اقتدار و محبوبيت جنبش مي افزايد و به اميد حق روزي متجاوزان با ذلت از اين سرزمين خارج خواهند شد.
جنبش مقاومت مردمي ايران (جندالله)

۱۳۸۸/۴/۱۷

آزار جنسی زندانیان سیاسی توسط مزدوران خامنه ای

تهران – روزنامه گاردین چاپ انگلستان گزارشی تکان دهنده از ضرب و شتم و شکنجه و آزار جنسی بازداشت شدگان اخیر در زندانهای رژیم را منتشر کرده است. این گزارش مربوط به بازداشت ها در شیراز است.متن فارسی این گزارش که در " وبلاگ خرداد 88" آمده وتوسط "اخبارروز" منتشر شده به شرح زیر است:وبلاگ خرداد ٨٨شیراز، سه‌شنبه، ۹ تیرماه ۸۸:اسفندیار پورگیوحدود ده و نیم بود که از پنجره‌ی مغازه دیدمش. از دور می‌شد تشخیص داد کهبازداشت بوده و تازه آزاد شده. تمام صورتش کبود بود، دندان‌هایش را شکسته بودند و دور چشم‌هایش باد کرده بود به طوری که به سختی می‌توانست بازشان کند. بعد از آزاد شدن مستقیم رفته بود خانه ولی پدرش راهش نداده بود. گفته بود: «دیگر جایت توی این خانه نیست.» نگفته بود که بهش تجاوز کرده‌اند. فقط گفته‌ بود که دو هفته بازداشت بوده. من هم اول متوجه نشدم. به من چیزی نگفت، تا این‌که دکتر تشخیص داد و خودش هم تأیید کرد.هیچ‌کس توی خانواده‌اش مدرسه نرفته. مادرش مرده ولی چندتا خواهر و برادر دارد. به او حسودی می‌کنند چون دیپلمش را رفته. آدمی است خیلی معمولی،‌ هجده سالش است و چهارشانه است و قدبلند. قبلش اهل سیاست هم نبود. موقع انتخابات آمد از من پرسید که به نظرم به چه کسی رأی بدهم. به من اعتماد دارد. پدرش طرفدار احمدی‌نژاد است و یک سال است که به او می‌گوید منافق.در یکی از شهرستان‌های اطراف شیراز مغازه دارم. امروز صبح زود از بازداشتگاهی در مرکز شهر آزاد شد. خودت می‌دانی کجاست. مسافت زیادی را پیاده آمد تا رسید به ستاد، بعد تاکسی گرفت و به تاکسی گفت که پول ندارد. تاکسی هم او را تا ترمینال آورد. بعد سراغ راننده‌ای رفت که می‌شناخت او هم بی‌آن‌که پولی بگیرد آوردش تا همین شهر ما.روی صندلی افتاد. سوال‌ها را من شروع کردم. آری، بازداشت بوده. اولین چیزی که گفت این بود که جایی را ندارد برود. آیا می‌تواند یکی دو روزی پیش من بماند؟ گفتم اگر می‌تواند یکی دو ساعت صبر کند تا بعد با هم به خانه برویم. موافقت کرد. به یکی از دوستان پزشکم زنگ زدم تا بیاید خانه او را ببیند. بعد بردمش خانه.کتف و بازویش پارگی داشت. زخم بود. صورتش هم علاوه بر کوفتگی زخم شده بود. استخوان‌هایش نشکسته بود ولی تمام بدنش ضرب دیده بود. می‌خواستم از او عکس بگیرم که نگذاشت. دکتر گفت تنها چهارتا از دندان‌هایش سالم مانده، بقیه‌اش شکسته. نمی‌شد حرف‌هایش را فهمید. آن‌وقت دکتر توضیح داد چه اتفاقی افتاده. پارگی مقعد داشت و دکتر احتمال خونریزی روده‌ی بزرگ می‌داد. گفت باید به سرعت ببریمش بیمارستان. گفت برایش بدن باقی نگذاشته‌اند، این دیگر آدم بشو نیست.دکترش آدم ترسویی است ولی تمام روزش را صرف او کرد. هرکه بود از دیدن صحنه شوکه می‌شد.در بیمارستان به اسمی دیگر پذیرفتندش. دفترچه‌ی بیمه‌ی کس دیگری را نشان دادیم. پرستارها گریه می‌کردند، به خصوص دوتایشان که مرتب می‌پرسیدند کدام حیوانی او را به این روز انداخته. چهارساعت بی‌هوش بود، آرام‌بخش که تزریق کردند به هوش آمد. همراهان سایر مریض‌ها جمع شده بودند ببینند چه بلایی سرش آمده.بعد به هوش آمد. کاملاً درهم شکسته بود. می‌گفت پول‌تان را برای من دور نریزید، وقتی از بیمارستان مرخص بشوم خودم را می‌کشم. بیشتر از همه از این ناراحت بود که نتوانسته در کنکور شرکت کند.دوشنبه دو هفته پیش گرفته بودندش. جمعی از جوان‌های درشت‌اندام سپر انسانی دور تظاهرات‌کنندگان تشکیل داده بودند. او هم یکی از آن‌ها بوده. می‌گفت توانسته چندتا از یگان‌های ویژه را بزند. آن‌ها را به درون جمعیت می‌کشیده‌ و کتک‌شان می‌زده‌اند. ولی گوشه‌ای گیرش آورده‌اند و روی سرش ریخته‌اند.«مرا تا شب توی ماشین حبس کرده بودند. بعد منتقلم کردند به سلول انفرادی. دو روز در سلول انفرادی بودم. مرتباً بازجویی‌ام می‌کردند، کتک‌ام می‌زدند و از سقف آویزانم می‌کردند. بهش می‌گویند جوجه‌کباب. دست و پای آدم را به هم می‌بندند و از سقف آویزان می‌کنند، بعد می‌چرخانندت و با کابل می‌زنند. می‌گفتند اگر همکاری نکنی جوجه‌کباب‌ات می‌کنیم.«روزی یک وعده غذا می‌دادند و آب گرم برای نوشیدن. سیلی مکرر جزو مجازات‌ها بود. در بازجویی‌ها مرتباً می‌پرسیدند که آیا از خارج دستور گرفته‌ام؟ بعد مرا پیش قاضی بردند که قرار بود حکم نهایی را صادر کند. مرا به دو میلیون و پانصد هزار تومان جریمه محکوم کرد و دوسال زندان تعلیقی و تعزیری. گویا تمامش ظاهرسازی بود. فکر کردم از بازداشتگاه می‌برندم زندان. ولی مرا به جایی فرستادند که اسمش را گذاشته‌اند «اتاق گردن‌کلفت‌ها». چند جوان دیگر هم به سن و سال من آنجا بودند. از یکی از مأمورها پرسیدم که چرا مرا به زندان نفرستاده‌اند. گفت هنوز چند روزی باید مهمانمان باشی.«در حین بازجویی از من خواستند که تعهد بدهم و اعتراف کنم. نکردم. گفتند «از دوستان‌ات بپرس که با کسانی که همکاری نمی‌کنند چه کار می‌کنیم.» بقیه را هم دوشنبه بیست و پنجم گرفته بودند. نگران بودم که نکند مردم از خیابان‌ها رفته باشند و تظاهرات ساکت شده باشد.
با هم‌سلولی‌هایم مشورت کردم چه کار کنم. هیچ‌کس نظری نداشت. وسوسه شدم اعتراف کنم ولی نکردم. از روز سوم دوباره شروع کردند به کتک زدن. روز بعد،‌ دوباره بازجویی کردند و ریختند روی سرم. اصرار داشتند که از خارج دستور می‌گرفته‌ام. من هم می‌گفتم که صرفاً به رأیم اعتراض داشته‌ام. شنبه یا یکشنبه (روز پنجم یا ششم) بود که برای اولین بار به من تجاوز کردند. سه چهار مأمور درشت‌هیکل که قبلاً ندیده بودیم وارد شدند. گفتند «ما با گردن‌کلفت‌ها جور دیگری رفتار می‌کنیم.» بعد سروقت من آمدند و شروع کردند به پاره کردن لباس‌هایم. فهمیدم چه قصدی دارند و سعی کردم از خودم دفاع کنم. دونفرشان مرا روی زمین خواباندند و نفر سوم کارش را کرد. آن‌هم در مقابل سایر بازداشت‌شدگان. آن‌ها هم کاری از دست‌شان برنمی‌آمد. نمی‌توانستم ببینم‌شان اما شنیدم که تحرکی کردند و کتک‌شان زدند. چهار پنج دقیقه بیشتر طول نکشید. به هم‌سلولی‌هایم گفتند «ببینید ما با گردن‌کلفت‌ها چه کار می‌کنیم.» بعد رفتند.«هم‌سلولی‌هایم به خصوص یکی‌شان که سن‌اش بیشتر بود مرا دلداری می‌دادند. می‌گفتند کسی با این کار شخصیت‌اش خرد نمی‌شود. می‌گفتند باید پیه‌اش را به تن‌ات می‌مالیدی.«هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم واقعاً چنین کاری بکنند. شنیدن‌اش خیلی فرق دارد با این‌که ببینی دارد چه به سرت می‌آید. به‌خصوص من که همیشه خودم را قوی می‌دانستم.«در روزهای بعد این کار را با دو هم‌سلولی دیگر هم کردند. بعدش دیگر روال عادی شد و هر روز این کار را می‌کردند. مردی که بار اول این کار را با من کرده بود یکبار گفت «من باز هوس این خوشگل را کرده‌ام» ولی دیگران به او یادآوری کردند که «نه، به نوبت.» آن‌قدر ضعیف شده بودیم و کتک خورده بودیم که کاری از دست‌مان برنمی‌آمد. اولین‌بار که این کار را با کسی دیگر کردند سعی کردم واکنشی نشان بدهم ولی چنان کتکم زدند که باقی‌اش را یادم نمی‌آید. آن‌گاه دوباره منتقلم کردند به سلول انفرادی.«بازجویی‌ها دوباره شروع شد. در سه روز قبل بازجویی در کار نبود، فقط کتک می‌زدند. می‌گفتند «حالا آدم شدی؟ فهمیدی ما با گردن‌کلفت‌ها چه کار می‌کنیم؟ اگر آدم نشوی می‌فرستیم‌ات عادل آباد بند بچه‌بازها که هرروزت همین باشد.»‌آن‌قدر ضعیف شده بودم که نمی‌دانستم چه جوابی بدهم. آن‌وقت گفتند باید رابط‌هایت را افشاء کنی. گفتم رابطی ندارم و خبر تظاهرات را از روی اینترنت گرفته‌ام و به نظرم کار درستی آمده و شرکت کرده‌ام. آن روز شلواری به من دادند چون شلوار خودم دیگر قابل استفاده نبود.همین رویه ادامه داشت تا امروز صبح که آزد شدم. بعضی وقت‌ها دوبار در روز این کار را می‌کردند. سه‌شنبه حتا یادم نمی‌آید که چه کار کردند.«اما این را می‌دانم که از کارشان لذت می‌بردند و قصدشان فقط شکنجه‌ی من نبود. احتمالاً به همین دلیل هم مرا از دیگران جدا کردند. از من خوش‌شان آمده بود. به غیر از یکی‌شان، بقیه‌شان درشت‌هیکل بودند. در هفته‌ی آخر، دیگر بازجویی و کتک زدن در کار نبود. فقط تجاوز می‌کردند و سلول انفرادی.»این چیزهایی است که او تعریف کرده. ولی نه به این صورت. باید جاهای خالی اش را با حدس و گمان پر می‌کردم و از او می‌پرسیدم تا تأیید کند. رنج جسمی و روانی فراوانی برد تا این‌ها را تعریف کند و در میانش می‌زد زیر گریه. از او خواستم که این کار را بکند شاید سودی به حال کسانی داشته باشد که به وضعیت مشابهی دچارند.

۱۳۸۸/۴/۱۱

اطلاعیه جدید در مورد دو عملیات رزمندگان جنبش

به نام خدابدینوسیله جنبش مقاومت مردمی ایران به اطلاع عموم مردم می رساند که دلاور مردان شاخه نظامی جنبش طی دو عملیات در شهرستان ایرانشهر ضربه های سنگین مالی و جانی به رژیم ولایت فقیه زدند.طی یک عملیات رزمندگان جنبش بامداد روز شنبه دو مخزن نفت سفید را نزدیک شهر ایرانشهر به آتش کشیدند که ملیونها لیتر نفت در این حمله انفجاری به آتش کشیده شد و ملیاردها ضرر مالی متوجه رژیم شد.در عملیاتی دیگر رزمندگان شاخه نظامی جنبش در مسیر خاش _ایرانشهر در منطقه کارواندر در یک عملیات کمین سه خودروی نیروهای مرصاد را منهدم نمودند.در این عملیات 17 تن از پاسداران رژیم به هلاکت رسیده و سه خودروی آنان کاملا منهدم گردید.رزمندگان جنبش پس از عملیات به پایگاههای خود بازگشتند و به علل امنیتی خبررسانی در این زمینه با تاخیر انجام گرفت.جنبش مقاومت مردمی ایران

اطلاعیه جدید جنبش پیرامون درگیری سرمچاران با پاسداران در نوبندیان و کوه سفید

به نام خدابدینوسیله جنبش مقاومت (جندالله) به اطلاع عموم مردم بلوچستان می رساند که روز گذشته فرزندان دلیر و غیور بلوچستان در منطقه نوبندیان چابهار با پاسداران و نیروهای مرصاد درگیر شدند که در این درگیری دهها تن از پاسداران رژیم به هلاکت رسیده و سرمچاران توانستند ضربه سنگینی به نیروهای رژیم وارد نمایند.روز گذشته صدها تن پاسدار با دهها خودرو به یکی از پایگاههای مبارزین در منطقه نوبندیان حمله کردند که با مقاومت شدید مبارزان مواجه شدند و با طلبیدن نیروی کمکی پایگاه مبارزان را محاصره کردند و مبارزان هم از پایگاه نزدیک جنبش کمک خواستند که با رسیدن مبارزان از پایگاه دیگر نیروهای رژیم در محاصره مبارزان قرار گرفتند و این درگیری ساعتها ادامه داشت و ضربه های سختی به نیروهای رژیم وارد شد و مبارزین اجساد 12 تن از پاسداران هلاک شده را دیده بودند و گزارشهای مردمی از هلاکت بیش از 26 تن از پاسداران رژیم حکایت دارند.مبارزان دیشب هنگامیکه یقایای نیروهای رژیم با استفاده از تاریکی شب فرار کردند با صحت و سلامت و بدون دادن هیچ تلفاتی به پایگاههای خود بازگشتند.همچنین در این درگیری فرمانده قرارگاه نظامی ریمدان به هلاکت رسیده است.همچنین در درگیری دیگری در منطقه کوه سفید گشت نزدیک شهر سراوان مبارزان با نیروهای رژیم درگیر شدند که این درگیری سه روز ادامه داشت و در این درگیری بیش از 30 پاسدار رژیم به هلاکت رسیدند.این درگیری هم زمانی آغاز شد که نیروهای رژیم به پایگاه مبارزان در کوه سفید حمله کردند و در این حمله نیروی زمینی سپاه با پشتیبانی نیروی هوائی شرکت داشتند که با مقاومت شدید مبارزان دهها پاسدار به هلاکت رسیده و سپاه مجبور به عقب نشینی از منطقه شده و از مزدوران محلی برای مقابله با مبارزان استفاده نمود که در این درگیری یکی از مبارزان و غیورمردان بلوچستان به شهادت رسید و دو مبارز دیگر مجروح شدند و یک خودروی حامل مواد منفجره بدست مزدوران رژیم افتاد و دیگر مبارزان محل پایگاه را به نقطه ای دیگر تغییر دادند.جنبش طی این اطلاعیه از مردم بلوچ می خواهد که به صفوف مبارزات بپیوندند و بداند که راه عزت و پیروزی این ملت در مبارزه است و هیچ قدرتی و هیچ بیگانه ای نمی تواند به ملتی دیگر آزادی بخشد مگر اینکه خود ملت بپاخیزند و مبارزه نمایند و حق خود را از متجاوزان بگیرند.امروز کوههای بلوچستان در اختیار مبارزان می باشند و مبارزان در هر نقطه آموزش نظامی می دهند و جوانان باید از این فرصت استفاده نموده و آموزش نظامی دیده و خود را آماده نبردی سخت با متجاوزان و اشغالگران نمایند.جنبش آمادگی خود را برای آموزش گروه سازی و همچنین فعالیت گروهی و آموزش اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی و آموزش جنگ مدرن چریکی و بمب سازی و ... اعلام می نمایند و از جوانان بلوچستان می خواهد در مدتی کوتاه این آموزشها را فراگرفته و جنگ با رژیم را آغاز نمایند.امروز همه ضعف و ناتوانی و بیچارگی رژیم را در برابر مبارزان مومن و غیور دریافته اند و می بینند که مزدوران رژیم چه اندازه بزدل و ناتوانند و لازم است که جوانان بپاخیزند و دمار از روزگار این رژیم در آورند و مدد و نصرت الله با مظلومان است.جنبش مقاومت مردمی ایران(جندالله)

اطلاعیه جدید در مورد دو عملیات رزمندگان جنبش

به نام خدابدینوسیله جنبش مقاومت مردمی ایران به اطلاع عموم مردم می رساند که دلاور مردان شاخه نظامی جنبش طی دو عملیات در شهرستان ایرانشهر ضربه های سنگین مالی و جانی به رژیم ولایت فقیه زدند.طی یک عملیات رزمندگان جنبش بامداد روز شنبه دو مخزن نفت سفید را نزدیک شهر ایرانشهر به آتش کشیدند که ملیونها لیتر نفت در این حمله انفجاری به آتش کشیده شد و ملیاردها ضرر مالی متوجه رژیم شد.در عملیاتی دیگر رزمندگان شاخه نظامی جنبش در مسیر خاش _ایرانشهر در منطقه کارواندر در یک عملیات کمین سه خودروی نیروهای مرصاد را منهدم نمودند.در این عملیات 17 تن از پاسداران رژیم به هلاکت رسیده و سه خودروی آنان کاملا منهدم گردید.رزمندگان جنبش پس از عملیات به پایگاههای خود بازگشتند و به علل امنیتی خبررسانی در این زمینه با تاخیر انجام گرفت.جنبش مقاومت مردمی ایران