۱۳۸۸/۲/۲۹

واژه نامه انتخابات ، طنز




سفر استانی(Safar Ostani): نوعی مسافرت تبلیغاتی که پولش را مردم می دهند و حالش را یکی دیگر می دهند. محل ملاقات رودرروی فرستنده و گیرنده نامه با حذف سیستم پستی. نوعی مسافرت که در آن هر کسی که مشکل داشته باشد مجبور است قیافه رئیس جمهور را تحمل کند. یک حادثه مثل سیل، طوفان، برف سنگین و زلزله که موجب تعطیل مدارس و ادارات می شود. نشانه ها: " دوربین عکاسی، اتوبوس، پوستر، بوق، ظرف غذای یک بار مصرف، پاکت نامه، محافظ، بیلبورد، کثیف شدن شهر." شعر مربوطه: " آمدی جانت به قربانم ولی هر روز چرا؟"
نامزد انتخابات(Namzad Entekhabat): کسی که برای پذیرش مشکلات بعدی و ایجاد دردسرهای بعدی آمادگی خودش را اعلام می کند. نامزد تائید صلاحیت نشده: قهرمان ملی، مظهر شرافت، نمونه صداقت. نامزد تائید صلاحیت شده: یکی از خودشان، به درد نخور، سازشکار. مشخصات نامزد انتخابات ریاست جمهوری: " دارای امید، اعتماد به نفس بالا، داشتن وقت اضافی، داشتن پول سرگردان، دارای قابلیت فریب خوردن توسط دیگران"
قاسم شعله سعدی
(Mohsen Sazgara II): نوع کامل نشده محسن سازگارا. وکیل سابق دولت و وکیل فعلی حقوقی. وی در آن واحد متهم، شاکی، وکیل و مجرم بوده است. نامزد ازلی و ابدی. سابق: رادیکال تندرو، لیبرال تندروی سابق، اصلاح طلب تندروی اسبق، حزب اللهی تندروی مسبوق، دانشجوی تندروی سی سال قبل، راننده تندرو، جوان تندرو، در هر حال تندرو.
پوستر تبلیغات انتخاباتی (Poster): دروغ علنی. یک کاغذ که در آن مقداری دروغ در کنار تصویر آرایش شده یک آدمی که به مدت یک ماه لبخند می زند، چاپ شده است.
بیات(Bayat): یک نوع رفعت. یک نامزد مجلس و ریاست جمهوری که از مدتها قبل بیات بود. خبر بیات: رفعت بیات نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد.
وزیر کشور(Vazir Keshvar): کسی که از طرف یک جناح سیاسی انتخاب شده است تا مواظب باشد که انتخابات درست برگزار شود. شرط لازم: " نظامی باشد، میلیاردر باشد، سابقه تقلب داشته باشد." انواع وزیر کشور؛ مستقل( دستگیر و زندانی خواهد شد)، کمی با رئیس اختلاف دارد( برکنار می شود)، خیلی نزدیک است( متقلب از کار درمی آید)، بهترین وزیر کشور( رئیس سابق ستاد تبلیغاتی رئیس جمهور) مشخصات لازم برای برگزاری انتخابات سالم و عادلانه: بوق بوق بوق بیق بیق بیق.
وعده(Vaedeh): چیزی که می دهند ولی نمی کنند. انواع: سرخرمن، سفره نفتی، پنجاه هزار تومنی، هفتاد هزار تومنی، وام ازدواج. بیت: " هزار وعده بدادی که رای بر تو بدادم، هزار حیله بکردی که رفت وعده ز یادم"
دروغ(Doroogh): یکی از واجبات انتخابات که به دین خاصی مربوط نیست و نامزد انتخابات در هر حال باید بگوید تا معلوم شود که نامزد انتخابات است. افعال همراه: " می توانیم، بعدا می دهیم، بعدا می کنیم، مال شماست" افعال همراه پس از دو سال: " نگذاشتند، نداریم، اگر بکنید پدرتان را در می آوریم، مال بابامان است."
اعلمی(Aelami): ستارخان ورژن ویستا. نماینده سابق مجلس. معترض به اصلاح طلبان، اصولگرایان، دولت، اپوزیسیون و احتمالا خودش. جمله قصار: " غلط کرد".
ستاد انتخابات(Setad e Entekhabat): محل تولید دروغ های بزرگ برای بزرگ نشان دادن آدمهای کوچک در ابعاد وسیع.
ابراهيم نبوي

تصویر،قدر دانی دانشجویان زاهدان از احمدی نژاد




فدائیان دین اسلام


ترس رژیم از عدم حضور مردم بلوچستان در انتخابات


به گزارش آژانس خبری تفتان
تحریم انتخابات از سوی جنبش مقاومت مردمی ایران (جندالله) موجب نگرانی محافل رژیم شده است و سایت تابناک وابسته به محسن رضائی با درج خبری با عنوان :(افزایش تحرکات ریگی برای کاهش حضور مردم) نگرانی خود از تحریم انتخابات از سوی جنبش را اظهار نموده است.
این سایت حکومتی می نویسد:ریگی که برنامه جدید خود را در ملتهب کردن فضای انتخابات در مناطق مرزی جنوب شرقی کشور تعریف کرده است، با فرستادن پیامی به مولوی‌های اهل سنت این منطقه، از آنان خواسته است تا مردم را به رأی‌گیری و مشارکت پرشور در انتخابات دعوت نکنند.
این سایت به فعالیتهای جنبش جندالله و تاثیر آن در بلوچستان اعتراف کرده است البته مثل همیشه سعی کرده است مبارزات مردمی در بلوچستان را به امریکا نسبت دهد در حالی که مردم بلوچستان به دروغگوئی رژیم و رسانه هایش پی برده اند و گول چنین دروغهای آشکاری را نمی خورند.
این سایت اعتراف کرده است که فعالیتهای جنبش جندالله سبب شده است تا اوضاع سیاسی این منطقه، رو به ناامنی بگذارد و در حقیقت سبب شده مردم به بیداری دست یابند و انتصابات رژیم را تحریم نمایند.

نظر در مورد انتخابات



مردم ايران، نمايش انتخابات رياست جمهورى رژيم .. را هم‌چون نمايشهاى قبلىاش قاطعانه تحريم مىكنند و يك بار ديگر و محكمتر از هميشه دست رد به سينه فاشيسم دينى حاكم بر ايران خواهند زد.
انتخابات در اين رژيم تنها ابزارى براى تحكيم سلطه ديكتاتورى مذهبى و تقسيم قدرت در ميان باندهايى است كه وجه مشترك آنها دست داشتن در كشتار و سركوب، صدور تروريسم و بنيادگرايى و چپاول ثروتهاى مردم ايران است.
از اين‌رو پاسخ ملت ايران به اين نمايشها فقط طرد و تحريم است و كسى جز عوامل سركوب و غارت و جيره خواران اين رژيم، كه بيش از 3درصد جامعه را تشكيل نمىدهند، در اين نمايش قلابى شركت نمىكند و هر گونه امداد رساندن به اين نمايشها آب ريختن به آسياب سركوب و ترور اين ديكتاتورى ضدبشرى است.
سردمداران رژيم به خوبى مىدانند اگر براى رأى مردم كمترين احترامى قائل باشند و به انتخابات آزاد گردن بگذارند بلافاصله و براى هميشه از صحنه تاريخ ايران حذف خواهند شد، به همين خاطر است كه به فراخوانهاى مكرر مقاومت ايران طى سه دهه گذشته مبنى بر برگزارى انتخابات آزاد تحت نظارت ملل متحد و در چارچوب حاكميت مردم، تنها با سركوب بيشتر پاسخ دادهاند در نظام ... ولايت فقيه، تمامى اهرمهاى قدرت در دست ولىفقيه است و رئيسجمهور چيزى جز يك گماشته گوش به فرمان نيست.
طبق اصل 110 قانون اساسى، ولىفقيه سياستهاى رژيم را تعيين مىكند و فرماندهان عالى نظامى و پليس و سپاه پاسداران و هم‌چنين بالاترين مرجع قضايى، رئيس شبكه واحد راديو و تلويزيون كشور و ملايان شوراى نگهبان را منصوب مىكند. طبق اصول 99 و 93 قانون اساسى، شوراى نگهبان منصوب ولى فقيه، بر هر انتخاباتى نظارت مىكند، و تعيين صلاحيت كانديداها را برعهدهدارد.
طبق قانون انتخابات، كليه انتخاب شوندگان بايستى «اعتقاد قلبى و التزام عملى به ولايت فقيه» داشته باشند.
نتيجه و تكليف نمايش انتخابات رياست جمهورى كه قرار است ماه آينده برگزار شود، پيشاپيش توسط ولىفقيه رژيم تعيين شده است. او تمامى تدابير لازم را براى تقلبهاى نجومى و ارائه ارقام قلابى شركت كنندگان و نهايتا در آوردن كانديداى مطلوب خودش بهعمل آورده است.
سپاه پاسداران مجرى اصلى نيات ... خامنهاى و صحنه چرخان انتخابات است.
4سال پيش نيز اين سپاه پاسداران بود كه به خواست او، ... احمدىنژاد را از صندوقهاى راى بيرون آورد.
ولىفقيه رژيم كه از بايكوت سراسرى انتخابات توسط مردم ايران مطمئن است، براى سازمان دادن تقلبهاى كلان، اين بار رسماًًًًًًًً و علنا خواستار ورود بسيج سپاه پاسداران به فعاليتهاى انتخاباتى شده است.
كانديداهاى اصلى نمايش جديد، به‌خوبى از ماهيت اين نمايش خبر مىدهند.
پاسدار احمدىنژاد، رئيسجمهور فعلى رژيم، پاسدار رضايى سركرده سابق سپاه پاسداران، ميرحسين موسوى، نخستوزير 8سال دوران جنگ ضد ميهنى و يكى از اصلىترين دستاندركاران صدور تروريسم و اعدام زندانيان سياسى، از جمله قتل عام 30هزار زندانى در تابستان 1367 و آخوند مهدى كروبى، رئيس سابق مجلس آخوندها، اصلىترين كانديداها مىباشند.
آنها ساليان متمادى بالاترين مناصب را در اين رژيم برعهده داشته و در عداد بزرگترين جنايتكاران تاريخ معاصر ايران هستند.
آنها با هر معيارى مىبايست بهخاطر جنايت عليه بشريت محاكمه شوند.
العربیه

صدور حکم غیرمنتظره دادگاه برای بازداشت شدگان جریان مدرسه عظیم آباد




به گزارش آژانس خبری تفتان
به نقل از سنی آنلاین، افرادی که در جریان مدرسه امام ابوحنیفه عظیم آباد زابل، دستگیر و بازداشت شده بودند، بالاخره بعد از هشت ماه، حکم نهایی دادگاه در مورد آنان صادر شد. حکم صادر شده از سوی دادگاه انقلاب، به صورت غیرمنتظره بین 2 تا 5 سال حبس در حق هر یک از متهمان می باشد که این حکم برای برخی به صورت تعزیری و برای بعضی دیگر به صورت تعلیقی صادر شده است.افرادی که حکم حبس تعزیری برایشان صادر شده از قرار ذیل اند:1ـ نورمحمد شه بخش 5سال
2ـ مولوی علی ناروئی 4 سال
3ـ عمر خمّر 3 سال
4ـ عبدالرحمن شه بخش 3 سال
5ـ ذبیح الله براهوئی 3 سال
6ـ مولوی عبدالله براهوئی 2 سال7
ـ عبدالقادر ناروئی 2 سال
لازم به ذکر است پنج نفر از افرادی که مدتی قبل با قید وثیقه آزاد شده بودند، برای هر کدام از آنها دو سال حبس تعلیقی (با تعلیق پنج ساله) صادر شده است.

تصاویری از امیرعبدالمالک در حال تیرندازی







زندگي در بردگي شرمندگي است معني آزاد بودن زندگي است
سر كه خم گردد به پاي ديگران بر تن مـردان بود بار گران
بنده حق در جهان آزاده است مست وي فارغ زجام و باده است

شرکت در انتخابات خیانت به خون شهیدان است


يك خبر از سراوان



یک خبر از سراوان
روز سه شنبه بعد از نماز مغرب دو نفر موتور سيكلت سوار مسلح بانك صادرات مركزي سراوان را هدف تيراندازي قرار دادند كه منجر به شكسته شدن شيشه هاي بانك شد و هيچ گونه تلفات جاني نداشت به گفته مردم محل هدف از حمله به بانك صادرات در جواب توهين به اصحاب پيامبر (ص )است

۱۳۸۸/۲/۲۸

اطلاعیه جدید جنبش مقاومت جندالله، تحریم انتخابات


بسم الله الرحمن الرحیم
سی سال از عمر نظام مرتجع و استبدادی ولایت فقیه می گذرد و کلاشان حیله پرداز نظام طی این سی سال با مکر و دروغ ، فریب و نیرنگ مردم را بازیچه خود قرار داده و ایران را در پرتگاهی از نابودی قرار داده اند و ایران پس از گذشت سه دهه نه از استبداد و تن پروری سردمداران رهائی یافته که جای شاه مستبد را ولی فقیه مستبد گرفته و جای درباریان عیاش رژیم شاه را کارتلهای اقتصادی آخوندی گرفته اند وآخوندزاده ها در عیش و عشرت از درباریان شاه پیشی گرفته اند و از سوئی به خاطر تعصب و تحجر ، جهل و نادانی و خرافاتی بودن سردمداران نظام ، کشور با بحرانهای قومی ، مذهبی ، سیاسی ، اقتصادی و بین المللی دچار شده است و مردم ایران بدترین روزهای تاریخشان را می گذرانند و هر روز بر مشکلاتشان افزوده می شود و فقر و فلاکت ، فساد و فحشا ،قتل و جنایت در کشور روندی صعودی دارد.
در این میان جامعه اهلسنت و مردم بلوچستان به خاطر تفاوت ملی و مذهبی مورد حمله شدید باندهای حکومتی قرار گرفته اند و طی سه دهه جامعه اهلسنت همچنان از حمله به مقدسات مذهبی ،تخریب مساجد و مدارس دینی ، فقر شدید اقتصادی ، برخورد کاملا تبعیض آمیز و تحقیر آمیز با دانش آموزان و دانشجویان ،رشد بیکاری ،ترور علماء و اندیشمندان ،اعدام جوانان ،ممنوعیت رسانه ای ،تخریب فرهنگ و رسوم ملی ، تبعیض مدیریتی ، تبعیض مذهبی ، تبعیض ملی ،استهزاء و تمسخر به عقائد و فرهنگ و قتل و کشتار جوانان رنج می برد و با اینکه قانون اساسی آنان را شهروند درجه دوم معرفی کرده است و آنان نمی توانند در کشوری که زندگی می کنند کاندید ریاست جمهوری شوند و مذهبشان در قانون اساسی ولایت فقیه هیچ رسمیتی ندارد اما در عمل وضعیت خیلی وخیم تر و بدتر بوده است و آنان شهروند درجه سوم و چهارم و پنجم قرار گرفته اند و طی این سه دهه وزارت و سفارت جای خود را دارند اهلسنت نتوانستند به استانداری سرزمین های خود دست یابند و حتی فرماندار شدن در شهر خود برایشان مشکل بوده است و از سوئی سیلی از مهاجران غیر بومی به مناطق اهلسنت سرازیر شده است و مدیریت تمامی نهادهای سیاسی ، فرهنگی ،اقتصادی ، آموزشی و بهداشتی به آنان واگذار گردیده تا با استقرار آنان در مناطق سنی نشین در بلند مدت بافت جمعیتی این مناطق به طور کامل تغییر یابد و شهرهای سنین نشین تبدیل به شهرهای شیعه نشین شوند کما اینکه شهر زاهدان مرکز بلوچستان در حال تبدیل شدن به شهری شیعه نشین است و این امر در راستای سیاست سنی ستیزی نظام صورت می گیرد که بالتبع خطرات سنگینی برای مهاجران در بر دارد.
اهلسنت علاوه از اینکه در سطح ایران مورد تبعيض و نابرابری های سياسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مديريتی قرار گرفته اند در سرزمینهای خود مانند بلوچستان و کردستان و ترکمنصحرا و خراسان به حاشیه رانده شدند و سرنوشتشان بدست عده ای جنایتکار از خدا بی خبر و افراط گرا تعیین می شود که جز جنایت چیزی دیگر در اذهانشان یافت نمی شود و این افراط گرایان منصوب از سوی ولایت هیچ مرزی در جنایت علیه اهلسنت نداشته اند و بدترین شیوه ها را در سرکوب اهلسنت اتخاذ کرده اند و بهیمیت و درنده خوئی خود را علیه اهلسنت آزمایش کرده اند.
با این همه اهلسنت همیشه تلاش کرده اند تا با اتخاذ راههای مسالمت آمیز و از راه شرکت در انتخابات شاید بتوانند به حقوق خود دست یابند اما حقیقت و واقعیتهای موجود در جامعه ثابت کرده است شرکت اهلسنت در نمایش انتخاباتی نه تنها سودی برای جامعه مظلوم و ستمدیده اهلسنت نداشته است که موجب آسیب و ضررهای سیاسی بوده است و پای متجاوزان به حقوق اهلسنت را تثبیت نموده و به حکومت جور مشروعیت سیاسی بخشیده است که همچنان آزادانه به جنایت و تجاوز ادامه دهد.
با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری در ایران که به اعتقاد ما فقط یک نمایش است تا ضمن فریب مردم ایران و جامعه جهانی فرد مورد نظر ولی فقیه منصوب گردد شیادان مکار و حیله گری که خود را اصلاح طلب می نامند با اینکه معتقد به همان قانون اساسی ظالمانه و ولایت فقیه هستند به یاد اهلسنت افتادند( که فقط در چهار سال یک بار اهلسنت به ذهنشان خطور می کند و آن هم موقع انتخابات می باشد) و از حقوق اهلسنت می گویند در صورتیکه اولا این افراد قدرت پرستان پستی هستند که به جز قدرت به چیزی دیگر نمی اندیشند و در ثانی ریاست جمهوری به اعتراف خاتمی رئیس جمهور سابق هیچ قدرتی در ایران ندارد تا بتواند به وضعیت اهلسنت بهبود بخشد و تجربه دوران خاتمی بهترین دلیل بر این امر می باشد.
لذا شرکت در انتخابات جز اینکه پایه جبر و استبداد را مستحکم نموده و به ولایت فقیه و جورش مشروعیت بخشد هیچ سودی برای جامعه اهلسنت در بر ندارد و نباید بر فلسفه اهون البلیتین(فلسفه بد و بدتر) عمل نمود زیرا راهی بهتر از عمل نمودن بر اهون البلیتین وجود دارد و آن تحریم انتخابات و اتخاذ روش نافرمانی مدنی می باشد که در بسیاری از نقاط جهان راهگشای مسائل بوده است و تحریم می تواند در تفکر دولتمردان تغییر ایجاد نماید و سرنوشتی بهتر برای اهلسنت رقم زند.
در این راستا جنبش مقاومت مردمی ایران (جندالله) از عموم مردم بلوچستان می خواهد تا با تحریم انتخابات قدرت خود را در برابر جور ولایت فقیه به نمایش بگذارند و بدانند که در برابر قدرت مردمی حکومتها را راهی جز شکست در پیش نیست.
همچنین جنبش از جوانان غیور ،طلاب عزیز ،دانشجویان گرامی می خواهد تا با بیان واقعیتهای موجود جامعه مردم را به سوی تحریم انتخابات فراخوانند و فریضه خود را در آگاهی دهی به جا آورند.
به امید سرنگونی ظلم و جبر ولایت فقیه

جنبش مقاومت مردمی ایران(جندالله)

از همه جوانان استدعا داریم تا با تکثیر و پخش این اطلاعیه بین مردم بلوچستان فریضه دینی و ملی خود را به جا آورند.

متجاوز را «انتخاب» نمی‌کنند! / ایرج مصداقی



بخوانید و بیاندیشید که می خواهید به متجاوزان رای دهید
ما در موقعیتی قرار گرفته‌ایم که قرار است به حقومان تجاوز کنند. از ما می‌خواهند انتخاب کنیم که چه کسی به ما و حقوقمان تجاوز کند. ولایت‌ فقیه و سیستم مبتنی بر آن تجاوز به حقوق مردم و حق حاکمیت ملی است. سوراخ کردن این سیستم از طریق مشارکت در انتخابات امکان پذیر نیست. تجربه نشان داده است که شدنی نیست. این که کروبی و یا موسوی و یا احمدی‌نژاد و ... کدام یک کمتر به حقوق ما تجاوز می‌کنند دلیل عقلانی و اخلاقی برای شرکت در این نمایش انتخاباتی نیست. اگر در موقعیتی قرار گیریم که مهاجمان بخواهند به ما تجاوز کنند، آیا ملتمسانه خواهیم خواست که آن که زیباتر و بلندبالاتر و خوش‌زبان‌تر است به ما تجاوز کند؟آیا عاجزانه از آن کس که فکر می‌کنیم هنگام تجاوز، مراعات حال ما را هم می‌‌کند درخواست می‌کنیم که او پیش‌قدم شود؛آیا تقاضا می‌کنیم که این کار با حداکثر «مهرورزی» انجام گیرد؟ آیا اظهار خوشحالی خواهیم کرد که تجاوز با خشونت کمتری انجام گرفته؛ یا تلاش خواهیم کرد که اصولاً مورد تجاوز قرار نگیریم. این که چقدر در جلوگیری از تجاوز آن‌ها موفق شویم مد نظر نیست. در بسیاری از حالات چه بسا موفقیتی هم در کار نباشد اما لزوماً همراهی کردن با متجاوزین به هنگام تجاوز و انتخاب این که چه کسی به ما تجاوز کند درست نیست. بدترین و یا بهترین متجاوز فرقی نمی‌کنند. اشتباه نشود در این جا بد و بدتری وجود ندارد. شرکت در این «انتخاب» غلط است. برای خواندن متن کامل اینجا کلیک کنید

8 كشته در درگيرى نيروهاى دولتى ايران با شورشيان كرد


استان آذربايجان غربى در شمال غرب ايران در روزهاى اخير بازهم شاهد درگيرى بين نيروهاى دولتى و مخالفان كرد جمهورى اسلامى ايران بود.اين در گيريها به نوشته ى شماره ى روز چهار شنبه 13/5/2009 روزنامه ى كيهان چاپ تهران، موجب كشته شدن "پنج شورشى كرد و 3 تن از افراد بسيج" شده است.گفتنى است كه نيروى بسيج كه در ابتداى جنگ ايران-عراق (1980 تا 1988) به عنوان نيروى شبه نظامى دفاعى تشكيل شد، پس از مدت كوتاهى به سپاه پاسداران انقلاب اسلامى كه در واقع ارتش عقيدتى جمهورى اسلامى ايران بود ملحق گرديد و بعدها به تدريج به يك نيروى اصلى جهت فرو نشاندن اعتراضات و شورشها تبديل شد.لذا از سويى به "نوك پيكان حمله" ملقب گشت.مناطق درگيرى نيروهاى دولتى با شورشيان كرد بطور عمده نقاط كوهستانى نزديك به نقطه ى تلاقى مرزهاى ايران، عراق و تركيه است كه امكان ستيز و گريز را به گروهای مسلح مخالف دولت مى دهد.گفته مى شود عمده ترين نيروى مسلح كرد مخالف جمهورى اسلامى ايران در حال حاضر حزب پژاك مى باشد كه از حمايت حزب كارگران كردستان تركيه برخوردار است.افراد مسلح پژاك غالباً در شمال شرق در منطقه ای معروف به کوه های قندیل عراق ديده مى شوند.شايان ذكر است كه جنوب استان آذربايجان غربى از جمله مناطق محل سكونت كردها است، هر چند كه تركهاى آذربايجانى نيز در اين منطقه حضور دارند.
العربيه

هدیه منافقانه رهبر جنایتکار ایران به مردم اهلسنت کردستان




به گزارش آژانس خبری تفتان
پس از گذشت 30 سال از انقلاب شوم خمینی در ایران برای برای اولین بار ، ”خامنه‌ای جنایتکار اجازه پخش اذان اهلسنت از صدا و سیمای مرکز کردستان برای طبق فقه اهلسنت دادند از صدا و سیمای مرکز کردستان صادر شد.در حالیکه‌ سی سال از استقرار حاکمیت ولایت فقیه در ایران سپری شده‌ است، تاکنون پخش اذان مطابق مذهب تسنن، که‌ مذهب اکثریت مردم کردستان میباشد، در صدا و سیمای کردستان ممنوع بوده‌ و جمعیت چندین میلیونی کردها که‌ پیرو مذهب”تسنن” میباشند جبرا اذان را مطابق مذهب ”ولایت فقیه‌” شنیداری کرده‌اند.و الان که انتخابات نزدیک است و خامنه ای مکار و دروغگو خواهان شرکت مردم در انتخابات است با اجازه پخش اذان اهلسنت می خواهد جامعه اهلسنت را بفریبد اما آیا براستی خامنه ای از جنایات در حق اهلسنت بی خبر است و آیا علمای اهلسنت بدون اجازه وی اعدام می شوند و آیا از تخریب مدارس و مساجد اهلسنت خبر ندارد؟ خیر چنین نیست و خامنه ای خود دستور دهنده جنایت در حق اهلسنت است و به دستور وی مسجد شیخ فیض تخریب و منهدم شد و بدستور وی مدرسه عظیم آباد با خاک یکسان شد و بدستور وی به اصحاب پیامبر اهانت می شود.و واقعا ساده اندیشی است که اقدام خامنه ای در کردستان را در راستای خیر بدانیم و آیا واقعا مسئله اهلسنت فقط پخش اذان از صدا و سیماست یا اهلسنت با مشکلاتی بسیار سنگین تر دست و پنجه نرم می کنند؟این اقدامات فقط مکر و فریب و دروغ و تقیه و نفاق است و با ختم انتخابات باز هم خبری از همان اذان هم نخواهد بود و بهتر است اهلسنت با چنین مکرهائی دل خوش نکنند.البته علمای اهلسنت چون صادق و راستگو و مخلص هستند فکر می کنند خامنه ای ها هم مثل همانها هستند و هر چه می گویند بدان عمل می کنند ولی حقیقت چنین نیست و این خامنه ای ها مکاران و شیادانی هستند که به هیچ اصلی پابند نیستند و صداقت و راستی برایشان ارزشی ندارد و فقط مطلوبشان تدوام قدرت و حکومت است و برای حفظ آن به هر دروغی متوسل می شوند و باید مکرهایشان را دانست و طبق مکرهایشان با آنان برخورد نمود.

۱۳۸۸/۲/۲۱

ای عبدالمالک


شعر از : محمد آرمیان

ای عبدالمالک
چه بگویم ترا رهبر یا که سردار ای عبدالمالک
قهرمان،، یا که فرزند جگردار ای عبدالمالک
حامل رحم و کرم یا دشمن جبار ای عبدالمالک
ناجی قوم بلوچ یا قاتل مکار ای عبدالمالک
هردو هستی،هم رهبر و هم سردار ای عبدالمالک
کس نکند چون تو دشمن ملت بردار ای عبدالمالک
رهبری ره بنما، ما نه ایم اهل شعار ای عبدالمالک
سخت تر هرچه بود کار بما بسپار ای عبدالمالک
اهل رزمیم و مقاوم و وفادار ای عبدالمالک
جان فدا ، دور نگر ، راز نگهدار ای عبدالمالک
از حرکت تو لرزه براندام شده هرغدار ای عبدالمالک
تو ناجی قوم بلوچی خدایت یاورو یار ای عبدالمالک

معرفی وبلاگ، دوستدار شهدای جندالله




در کف مردانگی شمشیر می باید گرفت
حق خود را از دهن شیر می باید گرفت
ما برای آزادی می رزمیم زیرا زیستن در زیر چتربردگی، پست ترین نوع زندگی است.برای حیات مادی همه چیز را می توان داشت.آب، نان و مسکن.ولی اگر آزادی ما برباد رفت اگر غرور ملی ما درهم شکسته شدواگر استقلال ما نابود گشت،در آن صورت این زندگی،برای ما کوچکترین لذتی نخواهد داشت.

بلوچستان سرزمین فرشتگان



راشل زرگریان

فیلم نامه و سناریو نویس

بعقیده من بلوچیها را میتوان به قطره های دریا تشبیه کرد. قطره ها همه یکجا جمع میشوند . دریا رنگ آبی خاصی دارد. این رنگ علامت فداکاری, ازخود گذشتگی, صداقت عمل, خرد, دانش, ابدیت, جاودانگی, ایثار مهرومحبت, شیفتگی, ایمان, پارسائی, آرامش وآزاد اندیشی است. درواقع با شناخت بلوچیها پی خواهید برد که صفات ذکرشده خاص آنهاست. رنگ آبی درعین زیبا بودن نیزغمگین دیده واحساس میشود. بلوچیها بطور ممتد مورد حمله وهجوم همسایگان وبیگانگان قرار گرفته اند. آنها متحمل ظلم وتعدی بسیار شده اند. هم اکنون نیز با کمال تاسف دروطنمان ایران به بلوچیها بینهایت ظلم شده ومیشود. بعلت اینکه بلوچی هستند واهل تسنن. راستی که شرم آوراست. جائی که در وطن ما مقامات بالا ازبیگانگان کشورهای دیگر حمایت میکنند اما به هم میهنان خود ستم. درست مانند اینست که پدرومادری فرزندان خود را ازمهرومحبت محروم وحتی تنبیه کنند. اما از افراد خارج ازچهار چوب خانه حمایت بعمل آورند. چنین عمل مضحک وشرم آوری قابل توجیه وتوصیف نیست.
نیکوکاری ازخداوند سئوال کرد: چگونه میشود با وجود این دنیای بیرحم وارد بهشت شد؟ خداوند به او پاسخ داد: بین گرگهای درنده گوسفندانی ارسال داشتم. چنانچه مایلی با خوبیها شاد باشی وبا بدیها مقابله کنی باید مانند کبوتر ساده ومثل مار عریان باشی. مگر نه اینکه خداوند انسان را ازروی احساس خود آفریده است؟ انسانی که بمانند خط کش راست ودرست است طعم تلخیها وتحقیرهای ناشایست را بمراتب بیش از دیگران تجربه خواهد کرد. شاید موقع آن فرار رسیده که درمقابل گرگهای انسان نما پوست خود را تغییر داد وازاصالت ذاتی در لحظات خاصی فاکتور گرفت وبمانند مار لخت وعور شد. من ازمردم بلوچستان بیان میکنم که ازسرشت پاکی یک کبوتر برخوردارند و متاسفانه درطی تاریخ قربانی گرگها وحیوانات انسان نمای دیگر شدند.
"(ترجمه شده از چندین مقاله بزبان انگلیسی)": "بلوچستان دارای یکی ازتمدنهای غنی وکهن میباشد. آنها نام کودکان را ازحیوانات ودرختان وگیاهان مختلف ورنگها وهمچنین قسمتهائی ازبدن را انتخاب میکنند. احترام خاصی به اشخاص مسن تر ازخود دارند. گاهی اوقات نام پدر را بخاطرسنتی که دارند به کودک نورسیده اضافه میکنند. لباسهائی که بتن میکنند بسیار زیبا وکمیاب که درتهیه آنها دقت فراوان ووقت بسیار صرف میشود. درحقیقت لباسها به پوشش اجداد آنها یعنی آریائیها شبیه است که به رنگ سفید بود. درزمانهای آخر لیک, کتهای رنگی نیز اضافه شدند. برودوری دوزی بلوچیها آنقدر زیبا و نادر است که درهرعصری ازتاریخ, درباریان وبطورکلی مقامات بالا, ازدوزندگان بلوچی استفاده میکردند. بلوچیها ازجواهرات مخصوص وبی همتائی استفاده میکنند که توسط باستانشناسان آریائی شناسائی شده اند. بعضی ازآنها عقیده دارند که این جواهرات میتوانند نیروهای منفی وشیطانی دردنیای خارج ازچهار چوب خانه را که درفکر آسیب رساندن به انسان هستند, خنثی کنند. چنانچه توجه کرده باشید همین باور دردنیای امروز درامریکا واروپا شاید هم درسراسر دنیا تاثیر بسزائی گذاشته است. کم نیستند اشخاصی که ازانواع واقسام سنگهای مختلف با آویختن آنها به روی دست وگردن میکوشند که درمقابل بعضی عوامل منفی محفوظ باشند. درزمانهای پیشتر زنهای بلوچ گوشواره روی بینی نصب میکردند که هم اکنون تقریبا درهمه جا مد شده است. کفشهای آنها ازچرم ساخته شده است. زبان بلوچی با اینکه ازخانواده ایرانی است اما ریشه هندی واروپائی دارد.
آنها جامعه باز وبا کیفیتی بی نظیردارند که ریشه آن بسیار عمیق است. هنگام تولد نوزاد چه دختر ویا پسر, با موزیک وخواندن آهنگ بمدت هفت شبانه روز ازاو استقبال میکنند. آنها بصورت بی نظیری بنوعی آزادیخواهانه با کیفیت خاصی اجتماعی هستند. هربلوچی درقبیله خود بنوعی فعالیت خاصی مشغول است. بین آنها سود وضرر همیشه دو طرفه است ونوعی برابری وبرادری مخصوصی نسبت به یکدیگر دارند. معمولا اشخاص سن بالا رئیس قبیله ویاخانواده محسوب میشوند واحترام بجائی دارند. درزمانهای پیشتر خانه رهبر آنها مکانی بود که درآن تاریخ, افسانه ها و نمایشنامه ها اجرا میشد. درچنین محفلی هرشخصی آرزو میکرد ای کاش نقش برجسته ای درجذب کردن دیگران نسبت به معلومات ودانش وسبک خود داشته باشد. مشکلات سیاسی واقتصادی بین آنها بطور دوستانه مذاکره میشود. اتحاد عجیبی باهم دارند. انساندوستی وجوانمردی وازهمه مهمتر وطن پرستی ازمهمترین خصلت آنهاست. اوقات مخصوصی برای قصیده, غزل وشعر وقصه وعشق دارند, که هریک بنوبه خود میخواند. هربلوچی درچنین جمعی سعی براین دارد که با بهترین حالتی, دیده ونظر بارابطه دردانش وسبک خاص خود بحث کند.
دربلوچیها همگی دست بدست هم داده وضد سرقت وجنایت ازهرنوع آن مبارزه میکنند. هرتخلف طبق قانون منظم بین آنها بررسی میشود. چنانچه یک نفر ازاعضای خانواده چنین نقضی باعث شود, همه اعضای خانواده واقوام رنج میبرند. یکی ازخصوصیات آنها دربین مجرمین اینست که نباید دروغ بگوید, بلکه حقایق را موبه مو تعریف کند. حتی اگر بدترین مجازات را به دنبال داشته باشد. درغیر اینصورت به غرور وشخصیت او وخانواده اش لطمه میخورد. حقیقت وبازهم حقیقت یکی ازشخصیت های بارز آنهاست. درزمانهای پیشتر گاهی اوقات مجرم توسط راه رفتن به روی آتش ویا گذاشتن دستهایش به روی قطعه آهنی گداخته میتوانست بیگناهی خودرا ثابت کند. اما چنین تمرینی دراوایل میلاد مسیح ازبین رفت. دربلوچیها چنانچه کودکی مرتکب خلاف بدی شود بعلت نوجوان بودن وکمبود تجربه اوراعفو میکنند ودرمقابل, بطور مکرر به اوتعلیم صداقت ودرستی می دهند. به او همچنین یاد میدهند که دوست ودشمن را تشخیص دهد. اما جالب اینکه چنانچه مجرمی به خانه هربلوچی پناهنده شود صاحبخانه با گرمی ولطافت خاصی ازاو پذیرائی بعمل می آورد تا زمانیکه دادگاه او آغاز شود". (پایان ترجمه).
بعقیده من بلوچیها را میتوان به قطره های دریا تشبیه کرد. قطره ها همه یکجا جمع میشوند . دریا رنگ آبی خاصی دارد. این رنگ علامت فداکاری, ازخود گذشتگی, صداقت عمل, خرد, دانش, ابدیت, جاودانگی, ایثار مهرومحبت, شیفتگی, ایمان, پارسائی, آرامش وآزاد اندیشی است. درواقع با شناخت بلوچیها پی خواهید برد که صفات ذکرشده خاص آنهاست. رنگ آبی درعین زیبا بودن نیزغمگین دیده واحساس میشود. بلوچیها بطور ممتد مورد حمله وهجوم همسایگان وبیگانگان قرار گرفته اند. آنها متحمل ظلم وتعدی بسیار شده اند. هم اکنون نیز با کمال تاسف دروطنمان ایران به بلوچیها بینهایت ظلم شده ومیشود. بعلت اینکه بلوچی هستند واهل تسنن. راستی که شرم آوراست. جائی که در وطن ما مقامات بالا ازبیگانگان کشورهای دیگر حمایت میکنند اما به هم میهنان خود ستم. درست مانند اینست که پدرومادری فرزندان خود را ازمهرومحبت محروم وحتی تنبیه کنند. اما از افراد خارج ازچهار چوب خانه حمایت بعمل آورند. چنین عمل مضحک وشرم آوری قابل توجیه وتوصیف نیست.
بلوچیها را می توان همچنین به آفتاب تشبیه کرد. آفتاب یکی است. رقیب ندارد. همتا ندارد. اما این یکدانه تشکیل شده ازاشعه های فراوان. اشعه ای که دامن پاک ومهربانش به همه جا گرمی و لطافت می بخشد. آنها را نیزمیتوان به یک روح درجسمهای مختلف تشبیه کرد. روحی که وجودش پر ازنوراست. حتی پس ازشکستن, انواع واقسام رنگها وکهکشانها را ترسیم میکند.
جامعه بزرگ وریشه دار بلوچ ایرانی, مورد ظلم وجور گروه زیادی ازمقامات بالا درایران قرار گرفته اند. آنها صدمات فراوانی را متحمل گشته اند. تعداد زیادی ازبلوچیها پس ازتحمل شکنجه های وحشیانه به جوخه های اعدام سپرده شدند. غم انگیزتراز همه اکثر پستهای اداری درسیستان وبلوچستان ازساکنین (بلوچیها) نیستند بلکه غریبه هستند. فرشته خوئی و صفت پاک سرشتی باعث میشود که مورد سو استفاده وطعمه نابکاران شوند. اما با وجود تمام سختیها وناروائیها که درحق آنها شده است, بسیار شجاع, راسخ ,استوار برعقیده وآزادیخواه هستند. هرچند که آنها را درگل فروکنند لباسها وبدنشان کثیف خواهد شد اما روح آنها پاک وسالم باقی خواهد ماند. دستها وپاهایشان را ازروی خار بگذرانند زخمی خواهند شد اما به مبارزه درراه حق وآزادی ادامه خواهند داد. به روی آتش آنها را عبور دهند بدنشان خواهد سوخت اما قلب وروح آنها مملو ازعشق ومحبت است وهرگز نخواهد مرد.
لیک تلف شدن حتی یک جوان آزاده, بینهایت زیادی است. موقع آن فرار رسیده درمقابل ستمکاران وجباران گاهی اوقات بمانند مار عریان شد

نقش وزارت اطلاعات دولت میرحسین در اعدام های سال ۶۷ ،اعدام 4000نفر بی گناه در دوره نخست وزیری موسوی



پیمان روشن ضمیر (سردبیر سایت هفت تیر)

میرحسین موسوی بعد از بارها فرار از پاسخ دادن به سوال منتقدان که از او در مورد سکوتش در رابطه با اعدام 4 هزار زندانی سیاسی در زمان نخست وزیری می پرسیدند ، سرانجام هفته گذشته در جمع دانشجویان دانشگاه کرمان به سوالی در این مورد پاسخ گفت. البته تنها محتوایی که پاسخ میرحسین دارد این مضمون است که به من ربطی ندارد و این چیزها را از من نپرسید.
میرحسین موسوی در کرمان می گوید: «گفته می‌شود در زمانی که آن اعدام‌ها صورت گرفت من نخست‌وزیر کشور بودم و کاری نکردم! باید توجه کنیم که مسئله‌ تفکیک قوا در کشور از ابتدای انقلاب وجود دارد. می‌توانید از من راجع به عملکرد قوه‌ مجریه در دوران جنگ سوال کنید و من با شفافیت، صراحت و صداقت پاسخ خواهم داد. نمی‌شود بدون نگاه به موقعیت‌ها، ظرفیت زمانی و وقایع مختلف این سوال از من پرسیده شود. سوال مربوط به من را بپرسید، حتما پاسخ خواهم داد».
در سال 67 حکومت تصمیم می گیرد هزاران نفر از زندانیان سیاسی را اعدام کند .
این زندانیان هیچ کدام در دادگاه محکوم به اعدام نشده بودند بلکه به دلیل پایین بودن سطح اتهامات، دادگاه های جمهوری اسلامی در آن فضا که هر کس با کوچک ترین همکاری با گروه های تروریستی اعدام می شد، این افراد را به اعدام محکوم نکرده بود و به چند سال زندان محکوم شده بودند و قرار بود پس از سپری کردن دوران زندان آزاد شوند.
معمولا اتهامات ایشان همراه داشتن چند برگ اعلامیه سیاسی یا شرکت در یک تظاهرات سیاسی بود و هیچ گونه همکاری با گروه های تروریستی نداشتند و به معنی واقعی یک زندانی سیاسی عقیدتی بودند که دادگاه های جمهوری اسلامی نیز در مورد آنها حکم اعدام صادر نکرده بود .
پس چون این افراد هیچکدام در دادگاه محکوم به اعدام نشده بودند و قرار بود پس از سپری کردن زندان آزاد شوند می توان اعدام آنان را یک قتل عام غیر قانونی نامید .
غیر متعارف بودن این قضیه چنان بود که حتی صدای قائم مقام رهبر یعنی آیت الله منتظری نیز در آمد و ایشان طی چند نامه که به آیت الله خمینی و سایر مقامات ارسال کردند شدیدا به این رویه اعتراض کردند، چنان که همین اعتراضات سرانجام به عزل ایشان از قائم مقامی رهبر انجامید .
بر اساس اسناد و شواهد موجود که مقدار قابل توجه ای از این اسناد از خاطرات آیت الله منتظری قائم مقام رهبر و نفر دوم مملکت در آن زمان بدست می آید، قرار بر این شد که در همه استان های کشور کمیته ای سه نفره شامل دادستان، رئیس زندان، و نماینده وزارت اطلاعات تشکیل شود و این کمیته، در مورد تک تک زندانیان تصمیم گیری کند که اگر تشخیص داد زندانی مورد نظر بر سر مواضع سیاسی خود مانده است او را اعدام کنند و اگر تشخیص دادند که بر سر موضع نیست ادامه دوران زندان را طی کند .
تا اینجای قضیه مشخص می شود چه تعداد زیادی از مسئولان وقت کشور مستقیم در جریان این ماجرا بودند و مستقیم در مورد اعدام این زندانیان تصمیم گیری می کردند .
آیت الله خمینی، سید احمد خمینی، آیت الله منتظری قائم مقام رهبری، اعضا بیت آیت الله منتظری، دادستان کل کشور موسوی اردبیلی، وزیر اطلاعات دولت میرحسین موسوی، تمام دادستان ها در تمام استان ها و شهرهای کشور، نماینده وزارت اطلاعات در تمام استان های ایران، رئیس زندان در تمام مراکز استان ها، تمام مامورانی که در همه استان ها اعدام ها را اجرا می کردند، و به احتمال بسیار زیاد تمام اعضای شورای عالی امنیت ملی از مطلعین قطعی این ماجرا هستند که دقیقا هم در جریان پرونده بودند و هم به نوعی در این ماجرا نقش داشته اند .
با توجه به تعداد زیاد مسئولان که در سراسر کشور از قضیه باخبر بودند اگر مسئول بلند پایه ای در نظام پیدا شود که بگوید من بی خبر بودم حرفش به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست و تا به حال نیز شنیده نشده که کسی در یک جلسه رسمی و عمومی یا مصاحبه، چنین چیزی را بگوید و از این اعدام ها اظهار بی اطلاعی بکند .
میرحسین موسوی نامزد این دوره انتخابات ریاست جمهوری و نخست وزیر کشور در سال 67 نیز هرگز چنین ادعایی نکرده است و در هفته گذشته که مجبور به سخن گفتن در مورد این پرونده شد، سعی داشت با اشاره به اصل تفکیک قوا از پاسخ گویی به محتوای این ماجرا و نقش خود (یا حداقل دلیل سکوت او) در این ماجرا، فرار کند .
اما آیا واقعا اصل تفکیک قوا به این پرونده و مسئولیت نخست وزیر در این ماجرا ربط پیدا می کند و آیا میرحسین بهانه خوبی آورده است؟
این پرونده هرگز در اختیار یکی از سه قوه کشور نبوده است و بر اساس کمیته تشکیل شده که مسئول اعدام زندانیان بودند مشاهده می شود که حداقل قوه قضاییه و قوه مجریه در این ماجرا به یک اندازه نقش داشته اند .
توجه شود که وزیر اطلاعات که عضو اصلی این کمیته بود و نماینده وزارت اطلاعات که تصمیم گیر اصلی در مورد اعدام ها در همه استان های کشور بودند، تماما جزو اعضای قوه مجریه محسوب می شدند و صد در صد وزیر اطلاعات (ری شهری) در مورد چینن پرونده ای که به اعدام حدود 4 هزار زندانی سیاسی در 3 ماه انجامید با نخست وزیر که رئیس مستقیم او محسوب می شد مشورت کافی را انجام داده است و دستورات لازم را نیز دریافت کرده است و اگر غیر از این باشد جای تعجب دارد و تا زمانی که میرحسین موسوی ادعایی غیر از این نکرده است ما مبنا را بر همین سخن می گذاریم .
میرحسین موسوی نخست وزیر مورد علاقه آیت الله خمینی قدرت اصلی اجرایی کشور بود. او در آن زمان هرگز مشکلاتی که خاتمی در دوران ریاست جمهوری با آنها روبرو بود را نداشت. قوه قضاییه در زمان میرحسین بر خلاف زمان خاتمی در دست جناح مخالف نبود و اتفاقا دادستان کل کشور آیت الله موسوی اردبیلی دوست صمیمی میرحسین بود و از نظر تفکر سیاسی نیز عضو یک جناح محسوب می شدند. (موسوی اردبیلی در این دوره انتخابات از میرحسین حمایت کرده است).
عمده بخشهای قوه قضاییه و قوه مجریه بر خلاف دوران خاتمی در دست کسانی بود که امروز خود را اصلاح طلب می نامند .
میرحسین موسوی هرگز مثل خاتمی مشکلات او را در مورد انتخاب وزیر اطلاعات نداشت و هرچند برای وزارت خانه های حساس با آیت الله خمینی مشورت می کرد اما هرگز مانند خاتمی مجبور نبود که 13 گزینه را به رهبر معرفی کند تا نفر سیزدهم وزیر اطلاعات شود. بنا براین او هم وزیر اطلاعاتش را خودش انتخاب کرده بود و هم قدرت و اشراف کامل در مورد این وزارت خانه داشت .
وزیر اطلاعات دولت میرحسین پایه اصلی اجرا فرمان قتل زندانیان سیاسی در سال 67 بود و جالب اینکه بدانید در بسیاری از موارد نماینده دادستان در استانها تحت فشار نماینده وزارت اطلاعات دولت میرحسین مجبور به پذیرش حکم اعدام در مورد آن زندانی می شد .
آیت الله منتظری به وضوح در خاطرات خود به این موضوع اشاره می کند که نقش اصلی در این اعدام ها را وزارت اطلاعات دولت میرحسین موسوی بر عهده داشته است چنانکه در بسیاری استان ها مسئولان قضایی از تندروی های نماینده وزارت اطلاعات ناراحت بودند .
به عنوان مثال می توان نامه حاکم شرع دادگاه های انقلاب استان خوزستان به آیت الله خمینی را شاهد آورد که حاکم شرع استان خوزستان که از مسئولان قوه قضاییه محسوب می شود چنین می نویسد :
“”.. من باب مثال در دزفول تعدادی از زندانیان به نامهای طاهر رنجبر - مصطفی بهزادی - احمد آسخ و محمدرضا آشوع با اینکه منافقین را محکوم می‎کردند و حاضر به هر نوع مصاحبه و افشاگری در رادیو و تلویزیون و ویدئو و یا اعلام موضع در جمع زندانیان بودند، نماینده اطلاعات از آنها سئوال کرد شما که جمهوری اسلامی را بر حق و منافقین را بر باطل می‎دانید حاضرید همین الان به نفع جمهوری اسلامی در جبهه و جنگ و گلوگاهها و غیره شرکت کنید، بعضی اظهار تردید و بعضی نفی کردند، نماینده اطلاعات گفت اینها سر موضع هستند چون حاضر نیستند که در راه نظام حق بجنگند. به ایشان گفتم پس اکثریت مردم ایران که حاضر نیستند به جبهه بروند منافقند؟ جواب داد حساب اینها با مردم عادی فرق می‎کند و در هر صورت با رای اکثریت نامبردگان محکوم شدند فقط فرد اخیر در مسیر اجرای حکم فرار کرد. لذا خواهشمند است در صورت مصلحت ملاک و معیاری برای این امر مشخص فرمایید تا مسئولین اجرا دچار اشتباه و افراط و تفریط نشوند.””
حاکم شرع دادگاه انقلاب اسلامی خوزستان - محمد حسین احمدی.
میرحسین موسوی خوب می داند که حتی اگر اصل تفکیک قوا را بپذیریم وحتی اگر قوه مجریه هیچ گونه نقشی در این اعدام ها نداشت، باز باید به دلیل عدم موضع گیری در برابر این اعدام ها و عدم اطلاع رسانی به مردم، او را مورد سوال قرار داد و از او پرسید که چه تضمینی وجود دارد که چنین شخصی با چنین سابقه ای در عدم حمایت از حقوق مردم، پس از رسیدن به ریاست جمهوری از حقوق شهروندی مخالفین و زندانیان سیاسی دفاع کند و اگر چنین واقعه ای تکرار شود میرحسین چه می کند. آیا اگر در دوران ریاست جمهوری او ده ها وبلاگ نویس زندانی و شکنجه شوند یا اگر ده ها روزنامه نگار در دادگاه های غیرعلنی محاکمه و در زندان کشته شوند میرحسین موسوی تنها به گفتن ” اصل تفکیک قوا” بسنده می کند و هیچگونه اقدامی در دفاع از حقوق قانونی این افراد نخواهد کرد؟
هرچند این سوال در درجه دوم اهمیت قرار می گیرد و قبل از این سوال باید در مورد نقش مستقیم دولت او در این واقعه سوال شود. میرحسین موسوی نخست وزیر محبوب آیت الله خمینی که قدرت واقعی اجرایی کشور را بدست داشت در مورد قتل و عام حدود 4 هزار زندانی سیاسی که توسط وزارت اطلاعات دولت او مدیریت و انجام شد چه پاسخی دارد که بدهد؟
میرحسین موسوی به خوبی به یاد دارد که وزیر کشور(محتشمی پور) و وزیر خارجه (ولایتی) دولت او همان زمان برای توجیه این اعدام ها، در خارج از کشور مصاحبه کرده اند، حال چگونه است که وزرای دولت او بر خود لازم می بینند که در حمایت از این اعدام ها صحبت کنند و نخست وزیر به بهانه تفکیک قوا از پاسخگویی فرار می کند؟
آنانی که تصمیم دارند به میرحسین رای دهند ، چیزی را از دست نمی دهند اگر قبل از رای دادن، حداقل یک بار به طور جدی سوالات بالا را از میرحسین بپرسند و از او بخواهند به طور کامل شرح ماجرا و نقش خود و دولتش را در این ماجرا توضیح دهد.

نظریه کافرانه ولایت فقیه اساس نظام حاکم ایران است

سید عباس میری در مطلبی تحت عنوان گزارشی از تصویب اصل ولایت فقیه در قانون اساسی که سایت پایگاه حوزه آن را منتشر کرده است به جایگاه ولایت فقیه در نظام پرداخته است که جهت روشن شدن موضوع گزیده ای از مطلب ایشان را برای بازدیدکنندگاه ارائه می دهیم تا بدانند که نظام حاکم خلاصه در نظریه کافرانه ولایت فقیه است و شرکت اهلسنت در تثبیت نظام تثبیت ولایت فقیه می باشد. عباس میری در مورد جایگاه ولایت فقیه در نظام می نویسد:اصلِ ولایت فقیه, از اصول بنیادین و محوری قانون اساسی است. می توان گفت: ولایت فقیه, روح قانون اساسی و بسان خونی است که قلب نظام اسلامی (ولایت فقیه) را به تکاپو وا می دارد.میری در مورد چگونگی مشروعیت و قانونی کردن ولایت فقیه می نویسد:نخستین کاستی مهمّی که خبرگان با آن روبه رو شدند, اصل اساسی (ولایت فقیه) بود, همان اصلی که اساس انقلاب بود و حرکت مردم به مدار آن می چرخید و مشروعیت نهضت اسلامی به آن بستگی داشت. مجلس خبرگان, بحث و بررسی اصل ولایت فقیه را در دستور کار خود قرار داد. بحثهای گسترده در کمیسیونهای گوناگون, به گونه مشترک انجام گرفت.5 در جلسه علنی مخالف و موافق, به نقد و بررسی طرح پیشنهادی پرداختند. در نتیجه, روز چهارشنبه 21 شهریور 58, اصل ولایت فقیه (اصل پنجم قانون اساسی) به تصویب خبرگان رسید.عباس میری در مورد منتصب بودن ولی فقیه از جانب اما در نظریه خمینی می نویسد:از آن جا که بیش تر فقهای مجلس خبرگان, درس آموختگان امام خمینی بودند و با مبنای ایشان در باب ولایت فقیه آشنایی داشتند, برداشت آنان از حاکمیت فقیه بر این پایه استوار بود: حاکمیت مطلق بالذات, از آن خداوند است. خداوند, حق حاکمیت بر امت را به پیامبر(ص) واگذار کرده و پس از پیامبر(ص) امامان(ع) به ولایت گمارده شده اند. در عصر غیبت, چون حکومت تعطیل بردار نیست, سرپرستی مردم مسلمان بر عهده فقیهان عادل گذاشته شده و همه آنان که شرایط را داراند, از سوی امام معصوم(ع) گمارده شده اند.(صورت مشروح مذاکرات مجلسبررسی نهایی قانون اساسی), ج378/1; (مکتب جمعه), ج59/1.عباس میری در مورد حدود اختیار ولی فقیه می نویسد:
چنانکه اشاره شد, از دیدگاه امام خمینی, همه فقیهان, در عصرغیبت به نصب عام از سوی امام معصوم(ع) به ولایت گمارده شده اند. اگر یکی از فقیهان دارای شرایط, آنان تشکیل حکومت داد و مردم ولایت او را پذیرا شدند, ولایت او از قوه به فعل در می آید و در همه امور که امام معصوم(ع) ولایت دارد, به جز مواردی که ویژه امام(ع) است, ولی فقیه نیز می تواند به مصلحت جامعه و امت اسلامی ولایت خویش را به کار بندد.(صحیفه نور), ج170/20
بنابراین مبنا, ولی فقیه را امام معصوم(ع) به دستور خداوند, به ولایت مطلقه برگمارده است و نظام اسلامی و نهادهای حکومتی, قوای سه گانه قانون اساسی, قوانین عادی و… مشروعیت خود را از او می گیرند.(ولایت فقیه), امام خمینی39/, مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام
در باب حوزه اختیار حکومت نیز, بی گمان هر اندازه که پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) در اداره جلسه, اختیار داشته اند, ولی فقیه هم دارد.29 بنابراین, حوزه ولایت ولی امر مسلمین, گسترده است و در بر می گیرد هر آنچه را که در اداره جامعه و سامان دهی اقتصادی و سیاسی از آن ناگزیر است.
تفتان:طبق نظرات فوق مشخص شد که ولایت فقیه اساس نظام حاکم است و این اصل مبتنی بر نظریه امامت است که خمینی برای آن درجه بالاتر از پیامبران بیان کرده است پس چگونه اهلسنت با شرکت در انتخابات این نظام کافرانه را تائید می کنند؟
خبرگزاری تفتان

۱۳۸۸/۲/۲۰

اسامي مجروحان و كشته‌شدگان حادثه واژگوني اتوبوس زائران ايراني در عراق اعلام شد



حسين اكبري در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعي فارس افزود: اسامي مجروحان اين حادثه به شرح زير است:
1- سيدعلي نازي فرزند سيدحسين
2- محمد اويسي‌نژاد فرزند محمدعلي
3- مهدي بيگدلي وطني فرزند جعفر
4- صديقه شيرواني فرزند غلام عباس
5- حسين معزني فرزند محمدعلي
6- عفت جهانخواه فرزند حسن
7- زهرا كلاب‌كوه فرزند محمدعلي
8- سيدعلي كريمي فرزند سيدمحمد
9- زهرا معزني فرزند حسين
10- فاطمه شكرآرا فرزند يحيي
11- صديقه صالحي بديني فرزند غلامرضا
12- طلعت نريمان اصفهاني فرزند عباس
13- حشمت كريمي فرزند سيدمحمد
14- مليحه آخوندي فرزند محمدتقي
15- فروغ آنجفي فرزند رضا
16- تابنده كاظمي فرزند رمضان
17- حميدرضا كاظمي فرزند فرهاد
18- حسين زوجاني
19- اصغر آفند (آخند) فرزند مرتضي
20- خانم مهين نريماني فرزند رضا
اكبري افزود: تمامي مجروحين به مرز شلمچه رسيده‌اند و گروه پزشكي در آنجا مستقر شده و مجروحان را به بيمارستان خرمشهر منتقل كرده‌ايم كه امشب همه مجروحان به بيمارستان‌هاي گلستان، امام و بيمارستان رازي در اهواز منتقل خواهند شد. به گفته اكبري، فقط خانم مهين نريماني فرزند رضا در بيمارستان بصره بستري است كه وي نيز فردا به كشور منتقل مي‌شود. اكبري افزود: خانم زهره زوجاني فرزند حسين و خانم خوش‌گهي فرزند ابوالقاسم كشته شدگان اين حادثه هستند. اكبري در پايان افزود: تمامي مجروحان و كشته‌شدگان اين حادثه از اصفهان به صورت انفرادي به عتبات عاليات اعزام شده بودند.

حکم اشد مجازات برای جانی کراواتی



ایسکانیوز از دادگاه کیفری پایتخت گزارش می دهد
حکم اشد مجازات برای جانی کراواتی
تهران- خبرگزاری ایسکانیوز : پسری که یک زن جوان را قربانی جنایت مستانه کرد امروز در دادگاه کیفری تهران به مرگ محکوم شد.


به گزارش روز یکشنبه خبرنگار گروه حوادث ایسکانیوز : افسر نگهبان کلانتری 132 نبرد ، هفتم اسفند 1386مرگ اسرار آمیز زن 35 ساله ای به نام «مریم - خ» در خیابان 45 متری آهنگ (مجاور چهار راه دانشگاه) را با دادسرای امور جنایی پایتخت در میان گذاشت.سپس بازپرس محمد شهریاری - کشیک ناحیه 27 - و افسران دایره 10 اداره آگاهی مرکز به ساختمان مورد نظر رفتند و با دیدن جنازه زن نگون بخت که خفه شده بود رسیدگی به ماجرا را در دستور کار خود قرار دادند.«زینب - ر» که همسایه «مریم» بود گفت : پسری یک ساعت پیش ، سراسیمه از خانه این زن خارج شد و به گمانم در جنایت ، نقش دارد.با طرح این فرضیه و کشف سرنخها «نوید» 18 ساله 10 اسفند 1386 در تهرانسر ردیابی و دستگیر شد. وی که ابتدا خود را بی گناه می خواند و می خواست با ارائه اطلاعات ضد و نقیض ، تجسس را به بیراهه بکشد وقتی مدرک های دادگاه پسند را دید چاره ای جز بیان حقیقت نیافت.«نوید» اظهار داشت : مریم فامیل دورمان بود و به خانه اش رفت و آمد داشتم.من به دخترش علاقه مند شده بودم و می خواستم با او ازدواج کنم.آن روز ، زمانی که فهمیدم پسر خاله ام عاشق مهسا (دختر مریم ) شده و با او رابطه دارد به خانه شان رفتم.پسر عصیانگر ادعا کرد : «مریم» با مشروب از من پذیرایی کرد و در اوج مستی ، او را با یک کراوات خفه کردم.باور کنید کنترلم را از دست داده بودم و حالا پشیمانم.گزارش ایسکانیوز می افزاید ، با این اعترافها کیفرخواست از سوی «آرش سیفی» دادیار شعبه اظهار نظر دادسرای ناحیه 27 تهران صادر شد و امروز مجرم در شعبه 71 دادگاه کیفری پایتخت پای میز محاکمه ایستاد.در این نشست ، ابتدا محمد شادابی - نماینده دادستان - کیفرخواست را خواند و از طرف خانواده داغدار برای «نوید» تقاضای اشد مجازات کرد. نوبت دفاع به جانی عاشق پیشه که رسید عاجزانه درخواست بخشش کرد و در مقابل سوال های قاضی ، مهر سکوت بر لب خود زد.هیئت قضایی پس از بررسی مدرک های موجود «نوید» را به قصاص نفس (مرگ) محکوم کرد.رای تا 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدید نظر خواهی است.525/120

20 کشته و زخمی در واژگونی اتوبوس زوار ایرانی در عراق

بر اثر واژگونی اتوبوس حامل زائران ایرانی در نزدیكی بصره، دو زائر كشته و 18 تن دیگر زخمی شدند.
به گزارش شبکه خبر به نقل از واحد مركزی، كنسولگری جمهوری اسلامی ایران در بصره اعلام كرد براثر واژگونی اتوبوس حامل زوار ایرانی در نزدیكی فرودگاه بین المللی بصره دو زائر ایرانی كشته و هیجده تن دیگر زخمی شدند. اتوبوس حامل زوار از شهر نجف اشرف به سمت مرز شلمچه در حركت بود كه ناگهان در نزدیكی فرودگاه بین المللی بصره واقع در 20 كیلومتری شمال غرب شهر بصره واژگون شد. بنا بر اعلام كنسولگری یكی از كشته ها یك خانم است و همه زخمی ها در دو بیمارستان فیحاء و آموزشی ، بستری هستند.

انتخابات رژیم؛ تلاش برای نجات نظام در حال سقوط


کورش زعيم
انتخابات ریاست جمهوری به صورت چیزی شبیه خیمه شب بازی در آمده است؛ به این معنی که همه این نامزدها که پیشینه های شناخته شده ای در نظام جمهوری اسلامی داشته اند، اکنون چهره های خود را عوض کرده اند تا بتوانند نظر رای دهندگان را جلب کنند.تردیدی نیست که، از دیدگاه مردم، این کار گونه ای فریبکاری است و حسن نیتی به همراه ندارد. اگر حسن نیتی وجود داشت و چرخش آقایان بسوی مردم واقعی بود، بایستی که نخست از مواضع و از عملکردهای پیشین خود در پیشگاه ملت پوزشخواهی می کردند و می گفتند که اکنون ـ به جبران گذشته ـ قصد دارند به ملت خدمت کنند. تازه، در پی آن هم لازم بود دارایی های خود را گزارش داده و روشن می کردند که آنها را از کجا و چگونه بدست آورده اند. و اگر ثروت آنان از راه های غیرقانونی بدست آمده بود قول می دادند آن را به خزانهء کشور باز گردانند. يعنی، فقط چهرهء خود را رنگ ديگر کردن و وعده هائی غیرعملی، بر پایهء اختیاراتی ناموجود دادن، چیزی جز فریبکاری نبوده و معنای آن هم چيزی بجز کوشش برای نجات نظام در حال سقوط جمهوری اسلامی به هر قیمت نمی تواند باشد.درون نظام آشوب است. افزون بر تلاش برای نجات آن، همه به دنبال وسیله ای برای نجات خود هستند. یکی بی صبرانه منتظر امام زمان است، یکی با امریکا معامله می کند، یکی با اروپا، یکی به روسیه باج می دهد، یکی به همسایه های جنوبی. همه در حال فروختن خود و بخشی از کشور هستند تا پشتیبانی بیابند. و یکی هم، دیوانه وار، از خزانهء ملت خرج می کند تا دوباره انتخاب شود و به هیچ روی هم پاسخگو نیست. حال آنکه اگر رییس جمهوری برای انتخاب خود از خزانهء کشور خرج کند یک بزهکار بشمار می آید و باید، طبق قانون اختلاس، محاکمه شود.هیچکس به فکر ملت نیست. هیچکدام از نامزدهای اعلام شده به فکر آزاد کردن ملت نیستند، زیرا نجات خود از پرتگاه را مهمتر می دانند. نگرانی شان از این است که اگر یکی از ما انتخاب نشود، چه نظامی در مورد این پول های دزدیده شده از ملت، حسابرسی خواهد کرد؟ یا آن کاخ ها که با پول ملت در کشور و کشورهای بیگانه خریداری شده و سرمایه گذاری هایی که از پول ملت توسط عده ای خاص صورت گرفته، چه خواهد شد؟يا چه کسی از آن خشونت ها که کرده ایم، آن اعدام ها که برای ترساندن مردم انجام داده ایم بازخواست خواهد کرد؟امروز چه کسی را زندانی کنیم که در امان باشیم؟ چه کسی را به قتل برسانیم که مردم را هشیارتر نکند؟ چه کسی را بترسانیم؟ چه کسی را برقصانیم؟چه دردآور است که می بينيم همگی شان می خواند نظام را نجات دهند نه ایران را. مهم نیست اگر مردم را فقیر کرده اند، بیکار کرده اند، معتاد کرده اند و بزهکار. مهم نیست اگر ـ با دلالی و واردات کالاهای تولید بیگانه ـ تولید را در کشور خوابانده اند و کارخانه ها را تعطیل کرده اند. مهم نیست اگر با دلالی و واردات بزنگاهی فرآورده های کشاورزی از کشورهای بیگانه، کشاورزی و باغداری کشور را خوابانده اند. آنچه مهم است اینست که همه مدعیان دین و اخلاق، با پول تولیدگران و کشاورزان و باغداران و کارگران و بازرگانان ما، و سوق دادن افتصاد بسوی سقوط آزاد و ورشکستگی، حساب های بانکی خود را در کشورهای بیگانه پر پول کرده اند. این صنعتگران و کشاورزان و بازرگانان از کار افتاده نمی دانند که راه های آسان تری برای پول درآوردن هست، و بی زحمت هم می شود میلیاردر شد.و اينگونه است که همهء شخصیت های نظام جمهوری اسلامی، در حال بده بستان و معامله، به اين هراس افتاده اند که «اسلام در خطر است». وقتی چنين هراسی پيش می آيد بايد منتظر حوادث پيش بينی نشده و شگفتی آور جديدی در افق سياسی کشور بود.یادم می آید در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری، و پیش از اینکه از حضور در دانشگاه ها بکلی ممنوع شوم، گاه در مناظره های انتخاباتی شرکت داده می شدم. مثلاً، یک بار در دانشگاه علم و صنعت با مسئولان انتخاباتی نامزدهای تراز اول ـ مانند رفسنجانی، معین، کروبی و قالیباف، که در میان آنها معین بیش از همه از پیروزی خود مطمئن بود ـ مناظره می کردم و، پس از تحلیل شرایط و روند سیاست کشور، اظهار کردم که همهء آنها ول معطل هستند و هیچکدام پیروز نخواهند شد. دانشجویان با ناباوری پرسیدند: «پس، بنظر شما، چه کسی رییس جمهور خواهد شد؟» و من پاسخ دادم که «نمی دانم چه کس. و مهم نیست چه کسی. فقط می دانم که هر کس بشود ما همه شگفت زده خواهیم شد». زیرا دیگر مسئلهء یک شخصیت در ميان نبود، بلکه یک جریان فکری مطرح شده بود.آنگاه، اعلام رای ها بنام آقای احمدی نژاد، براستی همه را شگفت زده کرد. اما من منتظر رویدادهای عجیبب تری بودم، و به همين دليل، در یک مصاحبهء با آقای «بستجانی» در تلویزونی کانال یک و در همان هفتهء اول ریاست جمهور آقای احمدی نژاد، اظهار کردم که ایشان در طی شش ماه اول ریاست جمهوری خود چنان تلاطم و بحرانی خواهند آفريد که در تاریخ جمهوری اسلامی بی سابقه خواهد بود. و با سخنرانی احمدی نژاد در سازمان ملل و موضعگیری های متعاقب آن در شش ماه اول، این دیدگاه هم درست از آب درآمد.اکنون هم تصور من این است که نتیجهء انتخابات پيش رو، آن چیزی نخواهد بود که همه امروز انتظار آن را دارند.
آژتنس خبری تفتان

نظرات در مورد انتخابات



ابوبکر از کردستان:بنام خداتعاونوا علي البر والتقوي و لا تعاونوا علي الاثم و العدوانرعايت همين آيه تكليف اهل سنت و ديگر موحدان را در قبال مراسم به اصطلاح انتخابات مشخص ميكندو به نظر من نه تنها خود و خانواده مان نبايد شركت كنيم بلكه تكليف شرعي داريم مردم عامي و بي سواد و بخصوص روستائيان را از ديدگاه شرعي توجيه كنيم كه آب به آسياب دشمنان اسلام و اهل سنت نريزند.ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهمفرمیسک:به عنوان یک دانشجو شرکت در همه انتخابات های نظام را تحریم میکنم تا زمانی که مانند بقیه ایرانیان به حقوق من رسیدگی شود،امیدوارم مردم در شهرهای سنی نشین با عدم شرکت در این انتخابات باز هم ثابت کنند این نظام سرتاپا ظلم را قبول ندارند.حیدر عثمانی:
متاسفم برای شما که هنوز نمیدانید خاتمی و موسوی و بقیه به اصطلاح اصلاح طلب از اصلاح طلبی فقط یک اسم را به یدک کشیدند . خود خاتمی در ۸ سال چه گلی بر سر ما زد که موسوی بزند .
فقط فرقش تو اینه که ایشون عمامه ندارند . این ها همه عروسک خیمه شب بازی هستند . این وسط شما و افرادی مانند شما قربانی این سیاست بازی ها قرار گرفته ای.د . ۴ سال پیش من هم مثل شما فکر میکردم و به دکتر معین رای دادم که اصلاح طلب بود به قول معروف . اما بعدش متوجه شدم که مملکت رو چند تا آدم از خدا بی خبر دارن میچرخونند .
چوپان دروغگو ۲ دو بار دروغ گفت و دیگه برای بار سوم کسی حرفش رو قبول نکرد . ۳۰ سال دروغ و این همه ساده لوح بودن . کمی فکر کنید در این ۳۰ سال چه بر سر ما گذاشتند.
کاوه از دبی:
مساله این است که این حکومت نشان داده است بدترین وخطرناک ترین دشمن مسلمانان است حالا انتخاب با خودمان است کمک کنیم به این دشمنان دین خدا یا نه. شایسته است که بدانیم که با شرکت در انتصابات آنها گامی در راه مخالفت با کتاب الله و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم برداشته ایم و در صف مشرکین در برابر موحدین قرار گرفته ایم .
احمد عبدالله:
هر کسی که در این انتخابات شرکت کند بدون شک قانون خداوند متعال رو زیر پا گذاشته است
و در اهانت به ام المومنین و صحابه کرام شریک است و ….حسبی الله نعم الوکیل
نقل از سایت سنی نیوز

چند سوال از علمائی که مردم را وادار به شرکت در انتخابات می کنند

1 :نظر شما در مورد ولایت فقیه چیست؟ 2 :جایگاه ولایت فقیه را در قانون اساسی نظام بیان دارید؟ 3 : نظر اهلسنت در مورد امامت طبق تشریح خمینی چیست؟ 4 : آیا می توان به نظامی که در آن مساجد و مدارس دینی تخریب می شوند رای داد؟ 5 : آیا می توان به اهانت کنندگان به قران رای داد؟ 6 : آیا می توان به اهانت کنندگان اصحاب پیامبر رای داد؟ 7 : آیا بدون اجازه ولایت فقیه در ایران کاری می توان کرد؟ 8 : آیا رئیس جمهور منتخب یا منتصب خارج از چارچوب ولایت فقیه کار می کند؟ 9 : آیا خامنه ای از تخریب مساجد و مدارس اهلسنت خبر ندارد؟ 10 : شرکت در انتخابات چه معنا دارد؟ 11 :آیا شرکت در انتخابات به معنای تائید نظام حاکم نیست؟ و...
احمد براهوئی از زاهدان

ظلمی دیگر بر اهل سنت مشهد

بعد از تخریب مسجد شیخ فیض محمد(که علاوه بر بزرگترین مرکز عبادی اهل سنت مشهد، یکی از آثار تاریخی مربوط به دوره قاجار هم بود) و تحت اختیار گرفتن مسجد رضاییه و تبعید خانگی مولوی نیازی، امام جمعه اهل سنت مشهد، بار دیگر ظلم بر اهل سنت شدت گرفت و این بار نوبت مسجد توحید و امام جمعه آن، مفتی امان الله رسید. این مسجد بعد از تسخیر مسجد رضاییه و منصوب کردن یکی از وابستگان به رژیم، مورد توجه اهل سنت مشهد قرار گرفته و افزایش نمازگزاران به حالتی رسید که علاوه بر خرید منزل همسایه مسجد و افزودن آن به مسجد، ناچار به خریدن منزلی دیگر از همسایگان مسجد جهت حضور زنان شدند و علیرغم این تلاش‏ها، همواره بخش زیادی از مردم در سرما و گرما در داخل کوچه‏های مقابل مسجد که اکثریت اهالی آنها اهل سنت می‏باشند نماز جمعه را برگزار می‏کردند.از چند ماه گذشته سخت‏گیری و عملیات ایذایی آغاز شد و زمین بایری که در نزدیکی مسجد وجود داشت و معمولا از آن به عنوان پارکینک اتومبیل‏های نمازگزاران استفاده می‏شد توسط توری فلزی محصور شده و تبدیل به زمین فوتبال گردید. بهانه‏هایی نیز جهت تحت فشار قراردادن علمای این مسجد ساخته و پرداخته شده و در اقدام جدید روز گذشته اعلام گردید که مفتی امان‏الله، امام جماعت این مسجد ممنوع المنبر شده و دیگر حق سخنرانی قبل از نماز جمعه و همچنین پیش نمازی در نمازهای روزانه را ندارند و البته کل جریان به این موضوع ختم نشد، بلکه دستور داده شده است دیگر کسی حق ندارد در بیرون از مسجد نماز بگزارد و بنابراین تعداد زیادی از نمازگزاران از این فیض محروم گردیدند. مسئولین مسجد برای جای دادن لااقل تعدادی از نمازگزاران، از قبل منزل یکی از مقتدیان همسایه مسجد را آماده کرده و زنان را از منزل خریداری شده توسط مسجد به آن منتقل کرده و بخشی از مردان بیرون مانده به درون آن منزل جهت ادای نماز جمعه حاضر شدند و البته شرایط سختی که با حضور تعداد زیادی نمازگزار در یک منزل کاملا معمولی و کم وسعت بوجود می‏آید قابل توصیف نیست.بهرحال دیروز نیز نماز جمعه اهل سنت مشهد در مسجد توحید علیرغم همه تلاش‏های آنهایی که چشم ندارند چنین اجتماعات عبادی را ببینند انجام شد ولی هیچگاه صدای گریه زنان نمازگزاری که در منزل کناری بودند و با شروع خطبه نماز جمعه توسط حافظ سرکوهی، بلند شد و اشک بسیاری از مردان را نیز درآورد فراموش نخواهد شد. اندوهی بر جماعت نمازگزار مستولی شده بود قابل توصیف نیست و همه باعث شد در دعای انتهای نماز از ته دل دعا کنند که “خدایا آنهایی که بدخواه ما هستند را اگر هدایت پذیر هستند هدایت فرما و اگر هدایت پذیر نیستند نیست و نابودشان گردان.
”سنی نیوز

مبارزه مدنی دربلوچستان؛ شعار يا واقعيت؟




با مراجعه به برخی ا ز سايتهای بلوچی، درخواهيم يافت که افرادی مبارزه مسالمت آميز را دربلوچستان تبليغ ميکنند و برخی ديگرنيزمبارزات منفی ومسالمت آميز گاندی درهند وماندلا درآفريقای جنوبی را روشی پسنديده برای دستيابی ملت بلوچ به حقوق پايمال شده اش ميدانند.
اين شيوه کپی برداری ازشرائط کشورهای ديگر، مللی ديگر و زمانی ديگرکه با دشمنان بخصوصی درحال مبارزه بوده اند، با اوضاع بلوچستان وخصوصيات فرهنگی ومبارزاتی ملت بلوچ ودشمنی که مردم ما با آن رو در رو هستند، اساساً مردود وفاقد ارزشهای علمی است. سال ۱۳۵۷ را بياد آوريم که نيروهای عمدتا چپ درايران و بلوچستان، تحليل اوضاع منطقه را درکتب مارکسيست ـ لنينيستی جستجو ميکردند، حال آنکه خود زاده وبزرگ شده منطقه بودند.
مبارزه ملت بلوچ با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد شروع نشده است. ۲۸ سال از عمر ننگين رژيم جمهوری اسلامی ايران ميگذرد و ستم ملی در بلوچستان کاهش نيافته که هيچ، بلکه بمراتب بر شدت آن افزون گشته است. در تمامی دولتهای قبلی مردم بلوچ از شيوه های مسالمت آميز و سياسی مبارزه بهره جسته اند و اما ببينيم که چه دستاوردهائی داشته ايم.
دانشگاهها و مراکز آموزش عالی را از بلوچ تهی ساختند، بلوچها را يکی پس از ديگری از اداره جات دولتی اخراج و از استخدامی مجددبلوچها ممانعت بعمل آوردند، روحانيون مبارز و حق گوی بلوچ را چه در بلوچستان و چه در کشورهای همسايه ترور کردند، اسامی اماکن بلوچستان را تغيير دادند، سياست در اقليت قرار دادن بلوچ در بلوچستان را بيرحمانه پيش بردند، کشتار جوانان و مردم عادی و بيگناه بلوچ را افزايش دادند ، .... و نهايتاً قصد آن دارند تا بلوچستان را زابليزه کنند. اينها همگی نتيجه سکوت و مماشات مردم بلوچ در برابر جنايتکاران حاکم بوده است و بس.
طی ۲۸ سال گذشته، ملت بلوچ همواره خواهان کسب حقوق ملی خويش بوده و از روشهای بقول ايندوستان مدنی پيروی نموده و نتيجه اينکه؛ بومی بلوچستان يعنی زابلی، حاکمان بلوچستان يعنی باند متعصب و جنايتکار شهرياری ـ دهمرده که دستشان تا مرفق به خون جوانان بلوچ آغشته ميباشد و به عبارتی وسيع تر بلوچستان يعنی سيستان، بلوچ يعنی اشرار و قاچاقچی، بلوچ يعنی مزدور بيگانه، بلوچ يعنی خارجی که هيچگونه علاقه ای به بلوچستان ندارد و بايد شناسنامه جعلی اش باطل و از آنجا اخراج شود و ....
بر پايه چنين شرائطی است که تاب تحمل جوانان بلوچ که زوال تدريجی بلوچ و بلوچستان را در ايران شوونيستی آخوندها به عينه لمس ميکردند، پايان می يابد و اسلحه بدست ميگيرند تا از ملت و سرزمين خود دفاع کنند. اين مبارزه، ادامه همان مبارزه سياسی و مسالمت آميز ملت بلوچ است که بی نتيجه ماند و به شکست انجاميد.
دوستان و طرفداران حقوق پايمال شده ملت بلوچ بايد بوضوح در يابند که ما با دشمنی منطقی و با وجدان سر و کار نداريم که قادر به کسب حقوق ملی مان از طريق مذاکره و ... باشيم. دشمن ما نيروئی است فاشيستی که با هر پديده مثبتی سر ستيز دارد و هر ندای حق طلبانه ای را در گلو خفه ميکند. رژيم جمهوری اسلامی ايران بر پايه دو ديدگاه سرکوبگرانه شوونيسم فارس و مذهب تشيع استوار گشته و از همين زاويه با ملتهای ديگر ايران بر خورد مينمايد. اين رژيم از مبارزه مسالمت آميز سر در نمی آورد. بايد با زبان خودشان با آنها سخن گفت.
ملت بلوچ جهت حفظ بقای خويش در سرزمين مادری اش يک راه در پيش رو دارد، اينکه دارای بازوی نظامی قدرتمندی باشد تا بتواند در برابر دسايس دشمنان ملت بلوچ مردانه بايستد و از بلوچستان پاسداری کند. اين نيرو چه حزب مردم بلوچستان، چه بلوچستانءِ راجی زرمبش و يا جنبش مقاومت مردمی باشد
مهم نيست. اهميت در ضرورت اين قضيه نهفته است. آنچه هم اينک شاهد آنيم، مبارزه مسلحانه ای است که جنبش مقاومت مردمی آغاز کرده و در ۲ سال اخير ضربات کوبنده ای بر سرکوبگران ملت بلوچ وارد ساخته است. استراتژی نيروهای واقعاً ملی بلوچ بايدحمايت و تقويت اين نيروی جوان باشد نه اينکه به تبيلغ مسائلی بپردازند تا تضعيف اين جنبش را سبب گردد.
به عبارتی روشن تر ميتوان بيان داشت که حق گرفتنی است و با زاری و التماس حاصل نخواهد شد. چه خوشا که ملت بلوچ ميتوانست حقوق ملی خود را بدون خونريزی و خشونت کسب ميکرد، اما اوضاع حاکم عکس آنرا نشان ميدهد و گذر از اين دوران تحميلی، متاسفانه طوری که مشاهده ميکنيم اجتناب ناپذير خواهد بود.
امير بلوچ۹ ارديبهشت ۱۳۸۶

چرا در سرزمینم دیگران بر من حکم برانند!!




چرا در سرزمینم دیگران بر من حکم برانند!؟
جای حیرت است و تعجب !!!
که در خانه ام بیگانه ای وارد شود و خود را مالک و صاحب خانه ام جلوه دهد و من را برده ای که هیچ حقی نه بر خود و نه بر خانه ام داشته باشم آبم به کام آن بیگانه متجاوز و ناموسم در اختیار وی و ثروت و سرمایه ام را به یغما برد و من حتی جرات جنباندن سر را هم نداشته باشم ورنه باید تو سری بخورم و از خانه ام آواره شوم!!!
شاید برای شما در این قرن متمدن باور نکردنی باشد اما حقیقت چنین است!!!
آری خانه من بلوچستان است و من و یا ما صاحب بدون اختیار آن که حتی برای نفس کشیدن باید از بیگانگان متجاوز و آن هم قسی القلب و جنایتکار اجازه بگیریم !!!
من و یا ما در خانه خود بیگانه ایم و متجاوزان خون آشام مالکان بدون چون و چرای سرزمین من و ما !!!
بیگانگان در گذشته و حال نشان دادند که به هیچ دینی نیستند و نمی خواهند حق من را بدهند دلمان را خوش کرده بودیم که از نظام طاغوتی شاهنشاهی می رهیم و انقلاب خمینی را همراهی کرده بودیم اما غلط بود آنچه پنداشته بودیم و نه تنها مظلومتر شدیم که هزاران برابر بر استضعاف و اجحاف و ستم و محرومیتمان اضافه شد و بدتر از آن شدیم که بودیم الان هم بسیارند که وعده می دهند و مانند خمینی لبخندی بر لب ثبت می کنند البته آن یکی لبخند فریب و این یکی استهزا و مسخره که شاید باز در دامی دیگر بیاندازندمان!!!
اما آیا باید ما همیشه این و آن را تجربه کنیم و نسلها در بند باشیم و سرزمین و دیارمان به کام و نام دیگران یا باید چاره بیاندیشیم تا نه دیگران که خودمان بر سرزمینمان حکم برانیم و خود با دستان خود این دیر ستم کش را تبدیل به بهشتی برای نسلهای آینده کنیم؟
چه زیبا فرمودند سرور کائنات پیامبر عظیم الشان اسلام صلوات الله علیه : مومن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود.
یا گفته اند آزموده را آزمودن خطاست
دلاور بلوچ

آتش بلوچستان



روزگاری بود كه می بردید ، می كشتید ، می سوختید و ما هیچ نمی گفتیم...روزگاری بود كه تحقیرمان می كردید ، لگد مالمان می كردید ، به بندمان می كشیدید و ما هیچ نمی گفتیم...روزگاری بود كه آسوده خاطر كاشانه مان را ویران ،سرزمین مان را تاراج ، عزت مان را برباد می كردید و ما هیچ نمی گفتیم...روزگازی بود كه رونق ز سرزمینمان ستانده و به گورستانش سپرده بودید و ما هیچ نمی گفتیم...روزگاری بود كه طلوع غروب وار سرزمینمان عاری بود زپیام و امید و ما هیچ نمی گفتیم...روزگاری بود كه چشمان مادرم به تصویر رنگ باخته فرزند شهیدش دوخته شده بود نگاههای منتظر پدر شكسته ام گم گشته ای را در صحن خانه جستجو می كرد و ما هیچ نمی گفتیم...
روزگاری بود كه هراسان بود فرزندم از هویت خویش ، شرمسارش كرده بودید ز ریشه خویش ، كه همواره جویای گناه ناكرده اش بود و ما هیچ نمی گفتیم ...
ولی دگر به پایان رسید آن روزگاران ، به پایان رسید آن شب تار آن ضجه مایوس ، آن فریاد سوخته
دگر برخاسته ام و راهی وادی خونم ، دگر پای نقض بر آن سنت مرگبار سكوت نهاده ام ، این بار بر آنم تا كه جهانی دیگر بنا كنم و جهانیان را به تماشای قیامت هولناكش بنشانم.
این بار با خون خود سطری نو را بر صفحه كدر تاریخم خواهم نگاشت تا كه آن نسیم مرگبار كه تنهای برادران بر سر دارمان را بسویی جهت میداد طوفانی شود سهمگین و ویرانگر كه به خون و آتش كشد لانه هایتان را .دگر آن خورشید كمسو كه نظاره گر بود جفایی كه روا می داشتید به این پاكزادگان مظلوم روزنه ای خواهد بود برایتان ز دوزخ ، دوزخی كه این بار من برخواهم افروخت آتشش را .
آری دگر آسمان تاریك سرزمین دربندم نخواهد گریست بر مزار شهیدانمان كه این بار اشك خون ز گونه های نانجیب شما جاریست .دگر فریاد هلهله و شادی زهمان كاشانه ویران من برپاست كه این بار آوای شیون و مویه زلانه هایتان آید .آری با سرزمین مظلومم بلوچستان پیمان خواهم بست كه دگر آن گونه دشمن را دوست نپندارم ، دست در دستش نفشرم تا كه بر من بتازد خانه ام بسوزد و حرمتم بشكند.
آری دگر "من" نیستم "او " نیست بلكه این بار ماییم . مایی مقتدر كه به پای خواسته تا كه بدرد این پیله كهن اسارت ، براند اهریمن و بازگرداند شاهد پیروزی و آزادی را به آغوش خاك پاكش.
آزاد بلوچ

بلوچيم و مسلماني افتخار نسل ماست




بلوچيم و مسلماني افتخار نسل ماست
خاك زرين بلوچستان ديار ماست

غيرت و مردانگي تنها شعار نسل ماست
گرمي خورشيد بلوچستان داغدار نسل ماست

لك محروميت تنها حصار نسل ماست
مي شويم آزاد چون الله يار نسل ماست

خم نگردد قامت ما نزد هر نامردي
چون فقط الله شاه و شهريار نسل ماست
تاكنون گر فقر بوده ميان اين مردمان
كسب علم و آگهي زين پس كار نسل ماست

گر جوانان غيور ما شدند صيد رژيم
هر كجا هر ظالمي صيد وشكار نسل ماست
اتحاد ما بلوچان ميكند زير و زبر
خانمان هر كسي كه كينه دار نسل ماست

رسم مهمانداري و مهمان نوازي بلوچ
از فضيلت هاي نيك بي شمار نسل ماست

مردم ما در صفا و سادگي همچون گل اند
هم دلي و هم زباني زهرخار نسل ماست

دشمنان خواهان مرگ و انحطاط نسل ما
غافلند از اين كه قرآن در كنار نسل ماست
چون زمستان غم و اندوه خواهد شد بسر
نوبت گرمي شب هاي لوار نسل ماست

بلوچ خان بلوچ

۱۳۸۸/۲/۱۹

شرکت کنید و انتخاب نمایید

شرکت در انتخابات حق شماست. از چهار کاندیدای زیر یکی را انتخاب کنید



انتظاربيهوده!


زمامداران رژيم خودكامه ولايت فقيه اشرار و مفسديني هستند كه ايده ي باطل خود را زير پرده ي اسلام ناب و عدالتخواهي مي پوشانند و به دروغ و ريا خودشان را خيرخواه و مدافع ملتهاي تحت ستم قلمداد مي كنند و بابي شرمي تمام دم از آزادي بيان و قلم و عقيده مي زنند و با شگردهاي منحصر به فرد خودشان وانمود مي سازند كه همه ي اقشار ملت ايران از كليه آزادي ها و حقوق شهروندي بهره مند و برخورداراند! اما عملكرد زننده ي اين از خدابي خبران نشانگر آن است كه اينان مستبدترين افراد و سردمداران فساد و پيشوايان كفر و الحاد و نفاق اند و آنچه با زبانشان اظهار ميدارند غير از چيزي است كه در دلشان پنهان مي كنند و در عمل به آن دست مي يازند، اين ستمگران با يوغ ولايت فقيه بر مردم حكومت مي رانند و به نام مذهب و دين بر گرده ي آنان تازيانه جور مي نوازند و بدترين جنايتها را نسبت به بي نوايان روا مي دارند و در طول دوران سياهشان نشان داده اند كه چه درنده هاي سيري ناپذير و زالو صفتاني هستند و در حيله گري و فريبكاري در عالم بي مانندند و هر زمان به خصوص هنگامي كه نياز به يك انتخابات نمايشي براي ادامه حيات ننگين خود داشته باشند به دستاويز تازه اي چنگ مي زنند و به حيله اي متوسل مي شوند و چهره و رنگ عوض مي كنند و از اصلاحات و حقوق ملت سخن به ميان مي آورند و مملكت را مملكت مردم و حكومت را از آنان مي دانند و با شيادي سعي در كشيدن توده ها به پاي صندوقهاي نمايشي رأي مي نمايند اما همين كه نمايش به پايان رسيد همه چيزرامال خود و از آن خود مي دانند و جز منطق استبداد چيزي نمي فهمند و مردم را محجوريني مي پندارند كه نياز به قيم دارند و همچون برده با آنان رفتار مي كنند.
از چنين خودكامگاني چه انتظاري مي توان داشت؟ از حكومت خودكامه اي كه انسان ها را به بردگي و اسارت خودفر امي خواند و آنان را به تسليم در برابر برنامه هاي طاغوتي خود دعوت مي كند و سردمداران آن، اصولا باورمند به دموكراسي و آزادي بيان و قلم و عقيده و حقوق بشر، نبوده و نيستند نبايد انتظار آزادي و عدالت داشت، در نظامي كه بيش از چندين میليون سني حق انتخاب شدن را نداشته باشند؛ چون سني هستند! در نظامي كه همه چيز به يك مرجع انتقاد ناپذيري يعني خامنه اي برميگردد و او خود را ولي امر مسلمين جهان مي پندارد! و براي خودش حكم خدايي قايل است! و همچون فرعون مي گويد: ( اليس لي ملك مصر)! در چنين نظامي آزادي داشتن و برخوردار بودن از حقوق كامل شهروندي، يك امر محال و ناشدني است و نبايد هم توقع آزادي داشت؛ چون مكانيزم نظالم ولايت فقيه بگونه اي است كه اجازه نمي دهد كسي آزادي داشته باشد، هر انتخاباتي هم كه صورت گرفته و مي گيرد قلابي و فرمايشي بوده و هست و در چهارچوب فعلي رژيم و با وجود ولايت فقيه هيچ اصلاحي امكان پذير نيست و دم از اصلاحات زدن يك بازي انتخاباتي و فريبي بيش نيست.
در كجاي دنيا چنين نظامي را سراغ داريد كه يك نفر همه كاره ي يك مملكت و حكم او بي چون و چرا لازم الاجرا باشد و حكم خدايي دانسته شود و حق ابطال همه ي آراي ملت را داشته باشد؟! سي سال است كه بر همين منوال مستبدانه و قلدر مآبانه بر مردم حكمروايي مي كنند و همه ي اقشار ملت به خصوص اهل سنت را با شعارهاي فريبنده و به طرق مختلف گول زده اند و وعده هاي توخالي داده اند و شعار وحدت، برابري، آزادي و عدالت اجتماعي را زمزمه كرده اند اما در عمل بدترين اهانتها را به مقدسات مذهبي اهل سنت روا داشته اند و فوج در فوج جوانان سني را تنها به جرم سني بودن به بهانه هاي مختلف اعدام كرده اند و بر جور و اختناق ولايت فقيه و زور و زر خويش افزوده اند، زمامداران اين رژيم هرگاه پايه هاي استبداد خود را لرزان ديده و احساس خطر كرده اند ترفندي بكار برده و يك عروسك بي خاصيت سرا پا وفادار به ولايت فقيه را به ميدان آورده اند و با شعار دروغين اصلاحات، با آراي مردم بازي كرده اند و از اين طريق سعي در آرام ساختن موج اعتراضات روبه افزون مردم نموده اند.
سردمداران رژيم در حال حاضر با دسته بنديهاي كاملا برنامه ريزي شده و با جا به جايي مهره هاي رنگين فيلتر شده شوراي نگهبان و با رنگ عوض كردن، سعي مي كنند به هر طريق ممكن به حيات ننگين خود ادامه دهند از اين رو با در نظر داشت انتخابات فرمايشي كه پيش رواست، همه ي كانديداهاي رياست جمهوري سعي مي كنند با ترفند هاي مختلف مردم بي نوارا تحت تأثير تبليغات انتخاباتي خود قرار دهند و آنان را به پاي صندوقهاي رأي بكشند بنابراين، همگي قيافه ي اصلاح طلبي را به خود مي گيرند و سنگ دفاع از حقوق شهروندي را به سينه مي كوبند و در مواردي هم برخي براي فريب توده ها، به اين و آن مي تازند و دولتهاي سابق را كه به نوعي خود از مؤيدين آن بوده اند زير سؤال مي برند ولي واقعيت آن است كه همگي از يك قماشند و منافق و بي باورند، اينان تنها و تنها نقش بازي مي كنند و از صداقت و راستي بي بهره و بيگانه اند و وعده ي رفع تبعيض و برخورداري همه ي اقشار ملت از حقوق شهروندي و آزادي بيان و قلم، يك شگرد تبليغاتي محض است و اگر بالفرض و المحال به خواهند هم نمي توانند چرا كه اينان عروسك هاي نمايشي در دستان غرغه بخون فرعون زمان خامنه اي اند و در دستان بي كفايت او مي چرخند و مي رقصند، انتقادي هم اگر برخي از اين كانديداهاي نمايشي در مورد عمل كرد دولتهاي سابق ابراز مي دارند براي خالي نبودن عريضه و سطحي است و براي فريب توده هاست و تنها در مورد نحوه ي عملكرد است و هيچ ربطي به تغيير ماهيت نظام ندارد؛ زيرا وقتي ميگويند ما به همه ي مباني و اصول قانون اساسي پاي بنديم يعني اينكه به ولايت مطلقه ي فقيه، به تبعيض، به حق نداشتن سني ها در كانديدا شدن و و..، معتقد و پاي بندند و خودشان را ملزم و متعهد به ادامه ي اين نظام سرا پا فساد و اختناق ميدانند و هر يك از اينها اگر قدرت را بدست گيرد همين روند كنوني را ادامه خواهد داد البته با شيوه اي ديگر، بنابراين، مردم به ويژه اهل سنت نبايد بيش از اين گول خورند و موجب تقويت ظلم و بيدادگري گردند و در انتخاباتي شركت كنند كه هيچ حقي در آن ندارند.
الفرقان

نیروی هوایی پاکستان مواضع طالبان در شمال غربی کشور را بمباران کرد


به نقل از ویسایت صدای امریکا


ارتش پاکستان می گوید در نبردهای بیست و چهار ساعت گذشته در دره سوات بیش از ۱۴۰ ستیزه گر طالبان، از جمله برخی از فرماندهان ارشد آنها را کشته است.
ژنرال اطهر عباس، سخنگوی ارتش، نبرد را کوششی «تمام عیار» نیروهای پاکستانی برای حذف مردان مسلح طالبان در سوات توصیف می کند.


عباس می گوید هفت سرباز کشته شده اند. شاهدان می گویند به غیر نظامیان نیز تلفاتی وارد آمد. این ارقام مستقلا تایید نشده است.
پاکستان روز جمعه حملات هوایی جدیدی را علیه مواضع مظنون طالبان در دره سوات آغاز کرد. یک روز پیشتر، نخست وزیر به ارتش دستور داد ستیزه گران در منطقه را «حذف» کند.
هواپیماهای جنگی و هلیکوپترهای تهاجمی هدف هایی را در ناحیه «کابال» ، قرارگاه طالبان در شمال غربی شهر مینگور در سوات زیر آتش گرفتند. ارتش همچنین سربازان جدیدی ا برای تقویت نیروهای زمینی اعزام کرد.
آژانس آوارگان سازمان ملل متحد می گوید در روزهای اخیر حدود ۵۰۰ هزار نفر از جنگ در شمال غربی پاکستان گریخته اند، و شمار کسانی را که در ماه های اخیر آواره شده اند به حدود یک میلیون نفر افزایش دادند.
آژانس می گوید جدید ترین موج فرار مردم در پی شدت گرفتن خصومت در نواحی دیر، سوات و بونیر به راه افتاده است. روز پنجشنبه، یوسف رضا گیلانی نخست وزیر پاکستان از جامعه بین المللی درخواست کرد دولت او را در کمک به کسانی که از خانه هایشان گریخته اند یاری دهد.

اعتراض به ادامه بازداشت فعالان کارگری در ایران

به نقل از وبسایت بی بی سی


کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، از سازمان جهانی کار خواست "سرکوب فعالان حقوق کارگری" در ایران را محکوم کند.
بیش از صد نفر ، از فعالان کارگری ایران، هفته گذشته در روز کارگر، در پارک لاله تهران بازداشت شدند.
تازه ترین گزارش ها حاکی از آزادی بیش از بیست و پنج نفر از بازداشت شدگان است.
داوود رضوی، عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد به بخش فارسی بی بی سی گفت که افرادی که هنوز در بازداشت هستند، به زندان اوین منتقل شده اند، اما اطلاعات به دست آمده حاکی از آن است که این زندانیان هنوز تفهیم اتهام نشده اند.
ناصر زرافشان، وکیل دادگستری نیز در این باره به بی بی سی گفت که به دلیل مراجعه بعضی از خانواده های بازداشت شدگان، در حال پی گیری وضعیت آنهاست، اما هنوز نتوانسته رسما وکالت آنها را بر عهده بگیرد.